رئیس پدرم

#رئیس پدرم
#PART_1

با گریه به پاش افتادم

تهیونگ.التماست میکنم رضایت بدی؛اون قتل عمدی نبود... پدر من برای دفاع از خودش برادرتون و هل داد

یه ماه بود هر روز التماسش میکردم
ولی اون سرسخت تر از دیروز میشد...

خواست بره که پاشو محکم تر چسبیدم

ته. توروخدا آقا رضایت بدین، من بدون اون کسی رو ندارم...

مکث کرد..وایساد

پاشو گذاشت زیر فکم و سرمو با پاش بالا آورد!
از اون بالا با تحقیر نگاهم کرد

هیچ اثری از ناراحتی اینکه برادرش مرده تو چشماش نبود..

بلاخره بعد یه نگاه تحقیر امیز نشست روی زانوهاش

خیره شد به چشمام و دم گوشم پچ زد 
کوک.پدرت یه قاتله!
رضایت نمیدم باید بمیره

ناباور بهش نگاه کردم که بدون توجه به چشمای اشکیم ، با پاش هلم داد و سمت ماشینش راه افتاد

افتادم رو زمین
دستم به سنگ خورده بود و زخمی شده بود

از گریه ی زیاد نفسم نمی اومد

سه روز، فقط سه روز وقت داشتم
بعدش پدرم اعدام میشد
دیدگاه ها (۰)

#رئیس پدرم#PART_2از جام بلند شدمنه، نمیزاشتم.... فردا باز می...

#رئیس پدرم#PART_3جونگ کوک ‹رئیس شرکت›وقتی اونطوری به پام افت...

پارت یک

رمان وعده ی سرخ. پارت 1

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط