ویو کوک

ویو کوک
رفتم سمت اتاق آت و بازش کردم ولی واقعا عاشقش شدم باورم نمیشه عاشق برده ام شدم و همینطور دو قلو های تو شکمش زخمام خیلی درد می‌کنه لعنت بهت مامان رفتم تو اتاقش و دیدم خوابه و رفتم نزدیکش و دیدم هزیون میگه

ات ببخشید بسه توروخدا

این بچه حتی تو خوابم التماس می‌کنه
پارچ و خالی کردم رو صورت خیس از عرقش که از خواب پرید و جیغ کشید

ات وای نه ببخشید
کوک چت شده
ات م... متاسفم
کوک وای روانیم کردی بچه تو رو خیس کردم تو عذر خواهی می‌کنی؟؟؟
ات ببخشید
کوک وای (عربده)
ات ارباب کاری داشتین
کوک اره بریم دکتر برا بچه ها
ات م...من نمیخوام سقطشون کنم
کوک منم سر این حرفم شکنجه شدم پس بچه هامو زنده میزارم بریم دکتر
ات چشم
کوک آنقدر رسمی نباش تو زنمی
ات ارباب من بچه هارو میدم بهتون ولی زنتون نمیشم...
کوک بچه ها ماله خودت بیبی خودتو می‌خوام( بم)
ات و...ولی
ویو آت
انگشتش گذاشت رو لبم
کوک من اربابتم و میگم تو باید زنم شی
ات( بغض) باشه
کوک آفرین توله
ات منو توله صدا نزنین
کوک چشم

چند ماه بعد

ویو کوک

ات حالش بد شد و اجوما گفت که کیسه آبش پاره شده و وقت بدنیا اومدن بچه هاست آوردمش بیمارستان و
دیدگاه ها (۲۱)

مکالمه ادمین و اعضای فیککوککوک متاسفم برای ذهن منحرفت‌....آت...

ویو کوکآوردمش بیمارستان و دکتر گفت ببرمش داخل اتاق sven (اصل...

ویو آترفتم داخل اتاقم و یه دل سیر گریه کردمتا اینکه دکتر اوم...

ویو آتیه صدایی از اتاق ارباب اومد و رفتم و در اتاق زدمکوک بی...

پارت ۱

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

قاتل سادیسمی من 🍸پارت ۱۷:۰۰ صبحویو اتاز خواب بیدار شدم که سا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط