ویو آت

ویو آت

یه صدایی از اتاق ارباب اومد و رفتم و در اتاق زدم
کوک بیا تو (ضعیف لرز دار)

رفتم تو و دیدم لخته و بدنش پره جای شلاق خیلی عمیق بودن خیلی زیاد که راحت میشد گوشتشو دید دلم بدجور براش سوخت رفتم سمتش
ات ارباب میشه کمکتون کنم ؟
کوک باشه
زخماشو پانسمان کردم ولی برای اینکه دردش نگیره دستمو گرفت و فشار میداد آنقدر محکم که فکر کنم دستم شکسته باشه مهم نیست رسیدم به زخم آخر که خیلی عمیق بود و نیاز به بخیه داشت

ات ا..ارباب ب..باید بخیه بزنم میشه دستمو ول کنین (قشنگ مشخص بود از درد داره میمیره)

کوک چی شده

دستمو ول کرد

ات ه.. هیچی (لبخند فیک)

آروم دستمو بلند کردم از شدت درد داشتم میمردم بزور بخیه رو زدم و به ارباب کمک کردم لباساشو عوض کنه و بعد رفتم سمت در که با صداش متوقف شدم
کوک :دستت
به دستم نگاه کردم خیلی باد کرده بود و انگار شکسته بود

ات چیزی نیست... ببخشید بدون اجازه تون از اتاقم اومدم بیرون

که یهو دوتا دست پشتم حلقه شد

کوک تخصیر منع ببخشید بابت دستت

دستش رو شکمم بود ترسیدم اتفاقی برا بچه ها بیوفته

ات دستتونو میشه بردارین بچه ها اتفاقی براشون میوفته

کوک باشه،حقته یه جایزه بگیری خیلی حرف گوش کن شدی
ات (لبخند فیک )لازم نیست فقط لیا رو آزاد کنین
کوک به دکتر میگم بیاد دستتو ببینه شاید جدی باشه
ات باشه ممنون

رفتم داخل اتاقم