دوپارتی کوکی...

۱/۲
+ولی اقای کانگ*بلند
&گفتم..اخراجی*داد
+هوفففف ب جهنمممم*داد
با قدم های بلند و پر سرعت از بیمارستان زدم بیرون و رفتم توی ی پارک نشستم روی صندلی و خودمو رها کردم
+هایش..حالا چیکار کنم...چند روزه همش بد شانسیه اههه...هوف...
بعد از پنج دیقه نشستن دیدم فایده نداره حالم اصلا خوب نبود..تصمیم گرفتم برم بار...
نشستم روی یکی از صندلی ها و سرمو روی میز گذاشتم ک مو های لَختم ریخت روی صورتم..توی همون حالت گفتم
+اقا..ی سوجو لطفن
^بله حتما...
سوجو رو گذاشت روی میز...خب فقد یکی..اشکالی نداره!
همه رو ی نفس سر کشیدم و اهی از سر کلافگی کشیدم...یکی دیگه؟..اومم اشکالی نداره!
+اقا ...یکی دیگه لطفن
^عا...بله
سوجو رو برام گذاشت و بازم همه رو سر کشیدم...
+یکی دیگه
*⁵مین بعد
+یکی دیگه هممم بده*با حالت مستی
*⁵مین بعد
+یکیییی دیگههههه*مستی
خاستم اینم سر بکشم ک از دستم کشیده شد سرمو برگردوندم سمتش ولی خب چشمام تار میدید...
+عه*خنده...صلامممم
عه وا ...هوممم خیلی شبیهشی!*مستی
شبیه..شبیه جونگ کوکی*مستی و بغض
-چقد احمقه*زیر لب...من خودمم کوک!
+ههه*خنده...دررروووغ گووویه بی ادببب*مستیو خنده...
-یااا ا.ت!!!...میگم منم چرا نمیفهمی
شرط برای پارت بعد
لایک ۳۰
کامنت ۳۰