همه مان جایی که نباید رها شدیم
همه مان جایی که نباید، رها شدیم.
جایی که حالمان خوب نبود و هذیان می گفتیم.
جایی میان خواب و بیداری.
جایی روی مرز تشنج.
سردمان بود و می لرزیدیم
اما در آتش می سوختیم.
می سوختیم و نبود
نجات دهنده ای با دستمال نمدار،
که از پس شب های تبدار کشدارمان بربیاید ...
|زکیه_خوشخو|
جایی که حالمان خوب نبود و هذیان می گفتیم.
جایی میان خواب و بیداری.
جایی روی مرز تشنج.
سردمان بود و می لرزیدیم
اما در آتش می سوختیم.
می سوختیم و نبود
نجات دهنده ای با دستمال نمدار،
که از پس شب های تبدار کشدارمان بربیاید ...
|زکیه_خوشخو|
- ۱۹۴
- ۰۳ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط