رفتم داخل سالن غذا خوری

رفتم داخل سالن غذا خوری
اونجارو با کمک بچه هایی ک مدیر فرستاده بود تمیز کردیم و تزعین کردیم
ک جونگوو اومد
-ات ی لحظه بیا کارت دارم
+باشه
رفتم ببینم چیکارم داره
+بله
-میخوام.... میخوام نظرت نسبت ب....ب م..من عوض شه
-خواهش میکنم
من عاشقتم حتی ی لحظه هم نمیتونم بت فک نکنم ات متوجهی؟
حداقل باهام تا ی مدت باش سعی میکنم ک ازم خوشت بیاد
ت رو عاشق خودم میکنم
+دلم براش سوخت چون واقعا استرس داشت و با لکنت این حرفا رو بم میگفت
واسه همینم ی فرصت بش دادم
+بزارم یکم در موردش فک کنم بعدا جوابتو میدم
-واقعا؟ (تعجب و خوشحالی)
داری بم فرصت میدی
وای خدااا ات عاشقتم و همیشه هم عاشقت میمونم
+خب بسه دیگه اقای مین جونگوو کلی کار داریما
پروژه رو یادت رفته ک باید انجام میدادیم؟
تا الانم ک خیلی کاراشو دست تنها خودم کردم ت ک هیچ کمکی نکردی
-باشه بریم انجام بدیم
+بریم.....
ب نظرتون ات قبول میکنه ک با جونگوو باشه؟
دیدگاه ها (۱)

بچه ها حوصلم سر رفته بیاین حرف بزنیم

بش اهمیت ندادم و داشتم میرفتم ک ی دفعه جونگوو مچ دستمو با عص...

واسه همینم سرش داد زدم با صدای بلندی ک تا دفتر مدیرم میرفت گ...

پارت ۸

عشق چیز خوبیه پارت ۱ ات :صبح از خواب بلند شدم دوباره یه روز ...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼آیدل کیلرپارت²م‌ک : خب باید همین امروز کارشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط