شاید من ضعیف بودم شاید من راه و رسمش را بلد نبودم

شاید من ضعیف بودم‌ شاید من راه ‌و رسمش را بلد نبودم
من برایش هر چه که از عاشقی میدانستم گفتم و نوشتم
من با چشم‌هایش زندگی کردم
با نفسش نفس کشیدم
خندید ،،، خندیدم
غم داشت من به جایش گریه کردم
دیگر عاشقی چگونه بود که من نمیدانستم راه و رسمش را
جانم را اگر میخواست برایش داده بودم
دیگر از این بالاتر هست که من نمی‌دانم
نه این ها همه اش حرف است
قویترین آدم دنیا هم که باشی
دلش با تو نباشد
خودش هم با تو نمیماند
عاشقی و ماندن زورکی نیست ..

#شیرین_رازدشت
دیدگاه ها (۲۹)

دوست داشتنِ خدا که شرایط ندارد ...چه کسی گفته که خدا فقط خدا...

محبوبم می‌پرسد:تفاوت میان من و آسمان چیست؟تفاوت این است عشق ...

مـــــرگ در هر حالتی تلخ استاما مندوست دارم که چون از ره در ...

در ذهن منیک زنِ معصوم نشسته است،ساده اما زیبا،بویِ سیب یا سب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط