کمکبهدیگران

#کمک_به_دیگران



کشاورز یک گونی پر از گندم بر روی الاغ خود گذاشته بود و به سمت آسیاب می رفت که ناگهان گونی از پشت حیوان سر خورد و روی زمین افتاد. کشاورز تلاش زیادی نمود تا گونی را مجددا روی پشت الاغ قرار دهد اما گونی سنگین بود و او موفق به انجام این کار نشد.
بنابراین منتظر ماند تا از شخصی که از آن مسیر عبور کند کمک بگیرد.
مدتی گذشت و سواری نزدیک شد. کشاورز متوجه شد که مرد سوار از ملاکان و نجیب زادگان است و تصور کرد که مرد حاضر نخواهد شد به پیرمردی چون او کمک کند. اما سوار که وضع کشاورز را آنگونه دید به سرعت از اسب خود پایین آمد و به کمکش شتافت.
پس از اینکه آن دونفر توانستند گندم را پشت حیوان قرار دهند کشاورز رو به مرد ثروتمند کرد و گفت: بسیار از شما ممنونم. به من بگویید چطور می توانم این کمک شما را جبران کنم؟

نجیب زاده پاسخ داد: کار ساده ای است! هرگاه دیدی انسانی نیاز به کمک دارد، تو هم همین کار را انجام بده و به او کمک کن.

.ن : چه کره خر قشنگیه ^__^
دیدگاه ها (۱۵)

خوبه که در قضاوت هامون جانب احتیاط و انصاف رو رعایت کنیم.هم ...

امروز از بانک ملی پیامک اومده:مشتری گرامی!50000ریال از حساب ...

#عکس_نوشته#تا_ابد_مدیونیم...! ):

شب ها بدون آمدنت صبح می شوند ...برگرد ای توسل شب زنده دارها ...

WISH MEET YOUPART 12( چند ساعت بعد) میها. ( ومد تو آشپزخونه)...

My angel (part4) ~ قربان ماشین اماده است _ باشه … دختر از پل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط