«همه چیزم»😇 ❤ ️
«همهچیزم»😇 ❤ ️
تلفن همراه پیرمردی که توی اتوبوس، کنارم نشسته بود زنگ خورد...
پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهای لرزان از جیبش درآورد؛ هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد نتوانست اسم تماسگیرنده را از روی صفحه تلفن همراهش بخواند... رو به من کرد و گفت: ببخشید، چی نوشته؟
به صفحه تلفنش نگاه کردم و با تعجب گفتم: نوشته «همهچیزم»!
پیرمرد: اَلو، سلام عزیزم... ناگهان دستش را جلوی دهنی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخندی زیبا و قدیمی به من گفت: همسرم است...
"به گونهای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عشق، عدالت، صداقت و مهربانی میافتند، شما در نظرشان تداعی شوید." /
تلفن همراه پیرمردی که توی اتوبوس، کنارم نشسته بود زنگ خورد...
پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهای لرزان از جیبش درآورد؛ هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد نتوانست اسم تماسگیرنده را از روی صفحه تلفن همراهش بخواند... رو به من کرد و گفت: ببخشید، چی نوشته؟
به صفحه تلفنش نگاه کردم و با تعجب گفتم: نوشته «همهچیزم»!
پیرمرد: اَلو، سلام عزیزم... ناگهان دستش را جلوی دهنی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخندی زیبا و قدیمی به من گفت: همسرم است...
"به گونهای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عشق، عدالت، صداقت و مهربانی میافتند، شما در نظرشان تداعی شوید." /
۱.۱k
۰۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.