دوپارتی نامجون

دوپارتی نامجون
درخواستی



ات: شب ساعت هشته نامی دو روز مرخصی گرفته و میتونیم تو این دو روز کلی خوش بگذرونیم
داشتم به اینا فکر میکردم که دیدم نامجون وارد خونه شد

بدو رفتن پیشش و پریدم بغلش و گفتم خسته نباشی بابایی

نامجون: با بغلت تموم خستیگیم رفت زندگیم

ات: هوممم، برات غذای مورد علاقتو درست کردم برو یه دوش بگیر بیا

نامجون: چشم بانوی من

داشتم سفره رو نگاه میکردم ببینم کم و کسری نیست که نامی اومد

نامجون: به به کد بانو چیکار کرده

از زبان ات: بعد کلی تعریف شروع کردیم به خوردن غذا

از زبان نامجون: داشتم غذامو میخوردم که یه لحظه سرمو آوردم جلو دیدم یه جوری کیوت غذا میخوره که لباش و لپاش فوق العاده کیوت بودن
شب باهات کار دارم ات
دیدگاه ها (۴)

ادامه خب دیگه خودتون تصور کنید شب رمانتیکشون چجور بودویو صبح...

سناریو بی تی اس درخواستی یکم مناسب نیست دیگه گفتم بدونیدوقتی...

سناریو بی تی اس درخواستی وقتی گشنته برات غذا درست میکنن ولی ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 32ویو ات*ات. چرا براش مراقب گذاشتی؟جی...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

game of love and hate(part 32)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط