پارت۲۳
پارت۲۳
رمان: عشق پردردسر
دوروک: ایول(دوروک اسیه رو بغل میکنه) اسیه: دوروک بسه بزارم زمین
شب(خونه سوسعم)
سوسن: خب خب شروع میکنیم اماده اید عمر: عشقم بگو دیگه دارم از فضولی میمیرم سوسن: باشه پس میگم من حاملم بچه ها: چی؟ عمر: عزیزم ما رو جمع کردی که این شوخی رو کنی سوسن: نه عشقم شوخی نمیکنم واقعا امروز رفتم دکتر گفت که حاملم سه هفته هست عمر: یعنی سه هفته هست که تو هیچ علائمی نداری سوسن: علائم داشتم بخاطر که تو حساسی هیچی نگفتم اسیه: پس من دارم عمه میشم برک: منم دارم عمو میشم ایبیکه: منم دارم خاله میشم دوروک: منم دارم عمو میشم ملیسا: منم دارم خاله میشم کادیر: منم دارم عمو میشم عمر: منم دارم بابا میشم سوسن: خب حالا که همه دارن شخصیت رو میگن منم بگم که دارم مامان میشم(عمر سوسن رو بغل میکنه) سوسن: عمر مواظب باش بچه عمر: حواسم نبود یکم حول شدم
صبح(خونه سوسعم)
رمان: عشق پردردسر
دوروک: ایول(دوروک اسیه رو بغل میکنه) اسیه: دوروک بسه بزارم زمین
شب(خونه سوسعم)
سوسن: خب خب شروع میکنیم اماده اید عمر: عشقم بگو دیگه دارم از فضولی میمیرم سوسن: باشه پس میگم من حاملم بچه ها: چی؟ عمر: عزیزم ما رو جمع کردی که این شوخی رو کنی سوسن: نه عشقم شوخی نمیکنم واقعا امروز رفتم دکتر گفت که حاملم سه هفته هست عمر: یعنی سه هفته هست که تو هیچ علائمی نداری سوسن: علائم داشتم بخاطر که تو حساسی هیچی نگفتم اسیه: پس من دارم عمه میشم برک: منم دارم عمو میشم ایبیکه: منم دارم خاله میشم دوروک: منم دارم عمو میشم ملیسا: منم دارم خاله میشم کادیر: منم دارم عمو میشم عمر: منم دارم بابا میشم سوسن: خب حالا که همه دارن شخصیت رو میگن منم بگم که دارم مامان میشم(عمر سوسن رو بغل میکنه) سوسن: عمر مواظب باش بچه عمر: حواسم نبود یکم حول شدم
صبح(خونه سوسعم)
۸.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.