پارت

پارت۲۲
رمان: عشق پردردسر
دوروک: دقیقا سوسن: راستی بچه ها امشب همگی بیاید خونه ما یه خبری براتون دارم عمر: عزیزم چه خبری میخوای بگی سوسن: سوپرایزه عمر: سوپرایز؟ سوسن: اره عمر: خوبه پس دوروک: باشه منو اسیه زود تر از همه میایم اسیه: من اصلا دوست ندارم ب تو بیام داداشی امروز تو داری میری منم میام عمر: مشکلی پیش اومده روز اول چه خبره برک: اسیه غضیه رو فهمیده ایبیکه: اسیه یه دقیقه بیا کارت دارم اسیه: باشه ایبیکه: اسیه من نمیدونم تو چرا با دوروک قهری فقط دوروک که نقشه رو نکشیده همه دست به یکی کردیم چرا از دست دوروک ناراحتی اسیه: چون دروغ رو اون گفت ایبیکه: اون نگفت هممون گفتیم اسیه: بعنی ازش معذرت خواهی کنم ایبیکه: اره اسیه: باشه ایبیکه: دوروک اسیه کارت داره دوروک: اسیه؟ ایبیکه: اره دیگه جوری نگو که انگار نمیشناسیش زنته دوروک: نه یکم تعجب کردم ایبیکه: برو دیگه اسیه: دوروک میدونم من اشتباه کردم که به حرفت گوش ندادم معذرت میخوام دوروک: یعنی بخشیدی؟ اسیه: اره
دیدگاه ها (۲)

پارت۲۳رمان: عشق پردردسردوروک: ایول(دوروک اسیه رو بغل میکنه) ...

پارت۲۴رمان: عشق پردردسر صبح(خونه سوسعم) سوسن: من امادم بریم ...

کراشو باش💜جذاب لعنتی فکر ما هم باش ییعیتم ما با این همه جذاب...

#اهنگ_ترکی

یه وقتا انقدر کسی رو عمیق دوست داری که خودتو تو تلاش برای نگ...

پارت۱۴یونا. اما قول بده حواست به رزی باشهنامجون. باشه عزیزمی...

#بد_بوی#پارت_۴۴#الینا وقتی جیمسون چشماش رو باز کرد دکتر گفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط