مثلث عشقی

مثلث عشقی♡∆
☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆
*لیلی سریع درو قفل کرد و از در فاصله گرفت و بعد سریع به سمت بالا رفت و ایشل و مادربزرگش شوکه بودن*
مایکی: سوزومه!!!
*و با ایزانا سمت در دویدن تا درو بشنن اما از این حرفا به رد بود*
ایشل: مامان! اینا کین؟؟
ماهورا: بابابزرگت گفت انگار تیم بونتن هستن
ایشل: بـ-بونتن؟ سوزومه!!!
*سوزومه سریع یه آجر مخفی رو چرخوند، فقط خودش و ایشل از وجود این اتاق مخفی با خبر بودن که توی سقف ساخته شده بود و واقعا بزرگ بود، به پهنایی پشت بوم و ایشل و لیلی دقیقا اونو مثا یه خونه چیدن و رسما میشد تا یک هفته یا بیشتر توش زندگی کرد، خب به هرحال، سوزو سریع قایم شد*
مایکی: لعنتی، لعنتی، لعنتی!!!
ایزانا: کوکو! بده اون تفنگو!
*کوکو تفنگ رو برای ایزانا انداخت و ایزانا به قفل در شلیک کرد و درو باز کرد و سریع به سمت راه پله ای که به طبقه ی بالا میرفت دویدن*
*همه رسما تو شوک بودن که یهو به خودشون اومدن*
باجی: برین بگیرینشون الان دختره رو میکشن!!!
*همه دویدن دنبالشون*
ریندو: اقای والریو، همچیو براتون توضیح میدیم
*و سریع دویدن دنبال بقیه*
*مایکی و ایزانا آروم راه میرفتن و صدای قدماشون میپیچید*
مایکی: فرشته ام... کجایی؟ بیا بیرون... باهات کاری ندارم...
ایزانا: دقیقا... ملکه ی قشنگم... شاید یکم تنبیه در انتظارته... چون از دستمون فرار کردی... موش کوچولو... حالا زود بیا بیرون... بیشتر از این عصبیم نکن!
☆: اقا یه صحنه ی ترسناک تصور کنینااا، دیدین یاندره ها چطورین وقتی دنبال عشقشون میگردن، یه لحن سادیسمی و یه خنده ی تقریبا وحشتناک دارن، پس اونجوری تصور کنین
*سوزو در دهنشو محکم گرفته بود و میلرزید و هق هق هاشو آروم میکرد*
*دراکن و بقیه سریع رفتن بالا*
دراکن: مایکی!
کاکوچو: ایزانا!
*همزمان گفتن*
مایکی/ایزانا: خفه شید
دراکن: مایکی معلوم هست چیکار میکنی؟؟
کاکوچو: ایزانا، بس کن
ایزانا: شماها چی میفهمید؟؟
مایکی: شماها چی میفهمیدد؟؟ میفهمی زنی که دوسش دارم ازم میترسه؟؟ میفهمی چه حسیه وقتی زنی که با تمام وجودت دوسش داری به پلیسا معرفیت میکنه؟؟ میفهمی چه حسی داره زنی که عاشقشم تو چشم نگاه نمیکنه، لباسی که دوست دارم و نمیپوشه، ازم فراریه میفهمی چه حسیه؟؟؟ نمیفهمی دیگه... پس خفه شو!
*سوزومه نمیدونست چیکار کنه و فقط هق و هق گریه میکرد*
ایزانا: ملکم... زودباش بیا اینجا... میدونی که اگه خودمون پیدات کنیم سزاش بدتره ها! بیا بیرون سوزومه!!!!!
☆پایان این پارت☆
☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆
لیلی: لطفا از کلمه ی تنبیه بد برداشت نکنیناا، من قرار نیست کاری در پارت های اینده انجام بدم، ماچ
دیدگاه ها (۲۰)

#همسران_توکیو_ریونجرز ♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬.♪.♬....

بچه ها یه چیزی... تا نرسیم به 360پارت نمیذالم، ماچ❤😊

بچه ها، فالوش کنین این کوچولو چی رو، بشه ی خوبیه❤🥺

#همسران_توکیو_ریونجرز*بچه ها این ادامشه جاش نشد*میا: اوممم، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط