کیمیاگر
#کیمیاگر
#قسمت_اول
🟤 گفت: «درس این مکتب خانه ها به کارت نمی آید؛ در پی کیمیا باش. اکسیری که چون به خاک بزنی، طلا شود. برو بغداد، پیش جابر بازرگان. کیمیا در خانه ی اوست.»
⭐️ جابر دست راستش را گذاشت روی پیشانی اش، کمی فکر کرد و بعد سرش را بلند کرد و گفت:
🟠 نشانی را درست و دقیق آمده ای! اما...
✨ مکثی کرد و گفت:
🟠 من از کیمیاگری چیزی نمی دانم!
✨ یونس سمج تر از قبل در چشم های جابر خیره شد و گفت:
🟤 گمان می کنی من از آن دست آدم هایی هستم که در پی ثروت یک شبه اند؟ حرف آن پیرمرد هم چیزی نبود که ساده بشود از کنارش گذشت. من به راهی که آمده ام، ایمان دارم.
⭐️ جابر سکوت کرده بود. سرش را انداخت پایین و لحظه ای بعد سر بلند کرد. رو کرد طرف پرده و گفت:
🟠 شاید نورا بتواند کمکمان کند.
✨ یونس در جست و جوی نوزا چشم به پرده دوخت. جابر نورا را صدا کرد. نسیم حضور نورا، تکانی به پرده داد. گوش های یونس تیزتر شد. جابر پرسید:
🟠 تو از کیمیا چیزی می دانی؟
✨ یونس پوزخندی زد، جوری که احساس می کردی دارد با خودش می گوید مرا دست انداخته که مسئله ی به این مهمی را از یک دختر می پرسد!
✨ از پشت پرده صدایی آرام پاسخ داد:
🟡 آن چه امام به جابر حیان آموخت، من نیز آموختم.
⭐️ جابر رو کرد به یونس و دوباره برگشت سمت پرده و پرسید:
🟠 یعنی تو کیمیا می دانی و من نمی دانستم؟ پس این جوان تا این جا درست آمده است!
✨ نورا پس از لحظه ای سکوت گفت:
🟡 کیمیا از علوم نهانی و اسرار است که برخی انبیاء و اولیاء و دانشمندان به آن دسترسی داشته و دارند.
🟠 پس آن چه از امام آموختی، چه بوده؟
🟡 ساختن... ساختن اکسیری برای درست کردن طلا از فلزات دیگر.
ادامه دارد...
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
#قسمت_اول
🟤 گفت: «درس این مکتب خانه ها به کارت نمی آید؛ در پی کیمیا باش. اکسیری که چون به خاک بزنی، طلا شود. برو بغداد، پیش جابر بازرگان. کیمیا در خانه ی اوست.»
⭐️ جابر دست راستش را گذاشت روی پیشانی اش، کمی فکر کرد و بعد سرش را بلند کرد و گفت:
🟠 نشانی را درست و دقیق آمده ای! اما...
✨ مکثی کرد و گفت:
🟠 من از کیمیاگری چیزی نمی دانم!
✨ یونس سمج تر از قبل در چشم های جابر خیره شد و گفت:
🟤 گمان می کنی من از آن دست آدم هایی هستم که در پی ثروت یک شبه اند؟ حرف آن پیرمرد هم چیزی نبود که ساده بشود از کنارش گذشت. من به راهی که آمده ام، ایمان دارم.
⭐️ جابر سکوت کرده بود. سرش را انداخت پایین و لحظه ای بعد سر بلند کرد. رو کرد طرف پرده و گفت:
🟠 شاید نورا بتواند کمکمان کند.
✨ یونس در جست و جوی نوزا چشم به پرده دوخت. جابر نورا را صدا کرد. نسیم حضور نورا، تکانی به پرده داد. گوش های یونس تیزتر شد. جابر پرسید:
🟠 تو از کیمیا چیزی می دانی؟
✨ یونس پوزخندی زد، جوری که احساس می کردی دارد با خودش می گوید مرا دست انداخته که مسئله ی به این مهمی را از یک دختر می پرسد!
✨ از پشت پرده صدایی آرام پاسخ داد:
🟡 آن چه امام به جابر حیان آموخت، من نیز آموختم.
⭐️ جابر رو کرد به یونس و دوباره برگشت سمت پرده و پرسید:
🟠 یعنی تو کیمیا می دانی و من نمی دانستم؟ پس این جوان تا این جا درست آمده است!
✨ نورا پس از لحظه ای سکوت گفت:
🟡 کیمیا از علوم نهانی و اسرار است که برخی انبیاء و اولیاء و دانشمندان به آن دسترسی داشته و دارند.
🟠 پس آن چه از امام آموختی، چه بوده؟
🟡 ساختن... ساختن اکسیری برای درست کردن طلا از فلزات دیگر.
ادامه دارد...
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
۵.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.