< مغرور فداکار >
< مغرور فداکار >
(پارت ۲,,فصل ۲)
ویو ها ایل...
از سر کار داشتم بر میگشتم ک دیدم تهیونگ زنگ میزنه
-الو
* سلام... باید ببینمت ادرسو پیامک میکنم واجبه خدافس...
قطع کرد..
.....
وا چش بود حتی نزاشت سلام کنم...
ی ادرسی فرستاد ساعت ۴ ...
دوساعت وقت داشتم رفتم ی استراحتی کردم
ویو ها ایل دوساعت بعد**
رفتم محل قرار... دیدم نشسته رفتم پیشش
-سلام
*سلام.. ها ایل اقای جئون میخواد باهات حرف بزنه باید بری به ی ادرسی ک مخفیه و نباید به هیچکس بگی
-مخفی؟ چرا؟ چیزی شده؟
*ی سری اتفاقا درحال افتادنه... لازمه حتما باهاشون ملاقات کنی
-اه اگه لازمه, باشه
*این ادرس فردا ساعت ۸ صبح اونجا باش.. مرخصی بگیر
-بسیار خب ... دیگ میرم
* مراقب باش
- اوهوم باشه...
.....
از اونجا خارج شدم یه تاکسی گرفتم و راه افتادم سمت خونه....
رسیدم و کلیدو از کیفم در اوردم ک درو باز کنم
احساس کردم یکی داره نگام میکنه
ولی کسی نبود. حتما بخاطر حرفای تهیونگه
...
رفتم خونه و خوابیدم خیلی خسته بودم.
ویو تهیونگ **(مکالمه تلفنی )
*بهش گفتم
&خوبه
*حتما تا الان خونشو پیدا کردن حتی ی شب موندن اونجا هم براش خطرناکه...
&اره واسه همینه ک باید ببینمش...
اون لعنتی حتی بعد از مرگ کوک هم بیخیال نمیشه...
*فکر میکردم کوک قبلا کارشو ساخته
& اره ولی مثل اینکه با رشوه از زندان ازاد شده... توهم مراقب خودت و دوست دخترت باش
*اوه بله فعلا ماهم مخفی میمونیم تا ردی نمونه...
& بسیار خب..خداحافظ
*شب خوش اقای جئون ...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
(پارت ۲,,فصل ۲)
ویو ها ایل...
از سر کار داشتم بر میگشتم ک دیدم تهیونگ زنگ میزنه
-الو
* سلام... باید ببینمت ادرسو پیامک میکنم واجبه خدافس...
قطع کرد..
.....
وا چش بود حتی نزاشت سلام کنم...
ی ادرسی فرستاد ساعت ۴ ...
دوساعت وقت داشتم رفتم ی استراحتی کردم
ویو ها ایل دوساعت بعد**
رفتم محل قرار... دیدم نشسته رفتم پیشش
-سلام
*سلام.. ها ایل اقای جئون میخواد باهات حرف بزنه باید بری به ی ادرسی ک مخفیه و نباید به هیچکس بگی
-مخفی؟ چرا؟ چیزی شده؟
*ی سری اتفاقا درحال افتادنه... لازمه حتما باهاشون ملاقات کنی
-اه اگه لازمه, باشه
*این ادرس فردا ساعت ۸ صبح اونجا باش.. مرخصی بگیر
-بسیار خب ... دیگ میرم
* مراقب باش
- اوهوم باشه...
.....
از اونجا خارج شدم یه تاکسی گرفتم و راه افتادم سمت خونه....
رسیدم و کلیدو از کیفم در اوردم ک درو باز کنم
احساس کردم یکی داره نگام میکنه
ولی کسی نبود. حتما بخاطر حرفای تهیونگه
...
رفتم خونه و خوابیدم خیلی خسته بودم.
ویو تهیونگ **(مکالمه تلفنی )
*بهش گفتم
&خوبه
*حتما تا الان خونشو پیدا کردن حتی ی شب موندن اونجا هم براش خطرناکه...
&اره واسه همینه ک باید ببینمش...
اون لعنتی حتی بعد از مرگ کوک هم بیخیال نمیشه...
*فکر میکردم کوک قبلا کارشو ساخته
& اره ولی مثل اینکه با رشوه از زندان ازاد شده... توهم مراقب خودت و دوست دخترت باش
*اوه بله فعلا ماهم مخفی میمونیم تا ردی نمونه...
& بسیار خب..خداحافظ
*شب خوش اقای جئون ...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
۷.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.