فیک :پرنسس مافیا Part:15
فیک :پرنسس مافیا Part:15
از وقتی که آمدیم یه پسر اصلا نگاهشو از روم برنمیداره اوفففف
دیدم جَو سنگین شده هیچکی حرف نمیزنه پس گفتم:
بیاین مست کنیم
همه اوکی دادن چندتا سوجو سفارش دادیم
نشستیم شروع کردیم به خوردن منو میسو ویونا خیلی خورده بودیم اما منی که کم جنبه ام چی
تهیونگ خیلی کم خورد ولی یونگی و جونگ کوک یه خورده بیشتر خورده بودن
حالا که همه مستن کسی چیزی یادش نمیمونه گفتم :
بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم!
همه گفتن: باشه
یدونه از بطری های سوجو رو روی میز چرخوندم
افتاد به یونا یونگی
یونا:خوبببب جرعت یا حقیقت
یونگی:جرعت
یونا:اممم خوشگلترین دختر توی جمع رو ببوس
همه داشتیم با تعجب بهش نگاه میکردیم که دیدم یونگی پاشد دور میز رو زد آمد سمته.......
از وقتی که آمدیم یه پسر اصلا نگاهشو از روم برنمیداره اوفففف
دیدم جَو سنگین شده هیچکی حرف نمیزنه پس گفتم:
بیاین مست کنیم
همه اوکی دادن چندتا سوجو سفارش دادیم
نشستیم شروع کردیم به خوردن منو میسو ویونا خیلی خورده بودیم اما منی که کم جنبه ام چی
تهیونگ خیلی کم خورد ولی یونگی و جونگ کوک یه خورده بیشتر خورده بودن
حالا که همه مستن کسی چیزی یادش نمیمونه گفتم :
بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم!
همه گفتن: باشه
یدونه از بطری های سوجو رو روی میز چرخوندم
افتاد به یونا یونگی
یونا:خوبببب جرعت یا حقیقت
یونگی:جرعت
یونا:اممم خوشگلترین دختر توی جمع رو ببوس
همه داشتیم با تعجب بهش نگاه میکردیم که دیدم یونگی پاشد دور میز رو زد آمد سمته.......
۲.۹k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.