بابک
میگفت همدیگر را خواهیم دید
در حالیکه هر دو یقین داشتیم
وداع آخر است
امّا اصرار داشتیم
دردهایمان را به هم تعارف کنیم
گفتیم به امید دیدار
و من به امید دیدار را
در حالی زمزمه میکردم
که یقین داشتم هرگز باز نخواهم گشت.
در حالیکه هر دو یقین داشتیم
وداع آخر است
امّا اصرار داشتیم
دردهایمان را به هم تعارف کنیم
گفتیم به امید دیدار
و من به امید دیدار را
در حالی زمزمه میکردم
که یقین داشتم هرگز باز نخواهم گشت.
۲.۵k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.