بد بوی پارت 1
#بدبوی_مدرسه
#part_1
"ات"
عایییش..
باز مدرسه ها شروع شد و باید از خواب عزیزم خداحافظی کنم..
بلند شدم دست و صورتمو شستم..
موهامو شونه زدم و ساده بستم....
یه آرایش ملایم کردم ک مدرسه گیر نده..
فرم مدرسه رو پوشیدم
وات د هل این دیگه چ فرمیه دامن مشکی چهارخونه با لباس سفید و کروات
عاییش..
پوشیدم و رفتم صبحونه خوردم و ب سوی مدرسه جدید حرکت کردم..
راستی من خودمو معرفی نکردم
"من کیم ا/ت هستم 19سالمه پدر و مادرم تو آنکارا زندگی میکنن و من تنها تو سئول زندگی میکنم تو مدرسه قبلیم چون پسرا همیشه دورم بودن دخترا حسودی میکردن و منم باهاشون دعوا میکردم تا اینکه از اون مدرسه اومدم بیرون و این اولین روز تو مدرسه جدیدمه"
رسیدم مدرسه وارد مدرسه شدم خیلی بزرگ بود و خیلی هم شلوغ بود مستقیم رفتم سمت توالت رفتم جلو آیینه دخترا داشتن آرایش میکردن و موهاشون میبستن منم بالم لیمو درآوردم و ب لبم زدم و رفتم بیرون...
گوشیم زنگ خورد سولی بود دوست بچگیم و صمیمی ترین دوستم البته ب عنوان شریک جرمم حساب میشه کاری نمونده ک باهم نکرده باشیم اونم اخلاقش مثل خودمه
ا/ت:یاااا کجایی سولی چرا نمیای
سولی:دارم میام ا/ت نزدیکم
ا/ت:باش عجل اخخخخ
حرفتم با برخورد سرم ب ینفر قطع شد
سرمو آوردم بالا ک دیدم....
بابای😂🍻
شرطش
۵تا لایک
۷تا کامنت
#part_1
"ات"
عایییش..
باز مدرسه ها شروع شد و باید از خواب عزیزم خداحافظی کنم..
بلند شدم دست و صورتمو شستم..
موهامو شونه زدم و ساده بستم....
یه آرایش ملایم کردم ک مدرسه گیر نده..
فرم مدرسه رو پوشیدم
وات د هل این دیگه چ فرمیه دامن مشکی چهارخونه با لباس سفید و کروات
عاییش..
پوشیدم و رفتم صبحونه خوردم و ب سوی مدرسه جدید حرکت کردم..
راستی من خودمو معرفی نکردم
"من کیم ا/ت هستم 19سالمه پدر و مادرم تو آنکارا زندگی میکنن و من تنها تو سئول زندگی میکنم تو مدرسه قبلیم چون پسرا همیشه دورم بودن دخترا حسودی میکردن و منم باهاشون دعوا میکردم تا اینکه از اون مدرسه اومدم بیرون و این اولین روز تو مدرسه جدیدمه"
رسیدم مدرسه وارد مدرسه شدم خیلی بزرگ بود و خیلی هم شلوغ بود مستقیم رفتم سمت توالت رفتم جلو آیینه دخترا داشتن آرایش میکردن و موهاشون میبستن منم بالم لیمو درآوردم و ب لبم زدم و رفتم بیرون...
گوشیم زنگ خورد سولی بود دوست بچگیم و صمیمی ترین دوستم البته ب عنوان شریک جرمم حساب میشه کاری نمونده ک باهم نکرده باشیم اونم اخلاقش مثل خودمه
ا/ت:یاااا کجایی سولی چرا نمیای
سولی:دارم میام ا/ت نزدیکم
ا/ت:باش عجل اخخخخ
حرفتم با برخورد سرم ب ینفر قطع شد
سرمو آوردم بالا ک دیدم....
بابای😂🍻
شرطش
۵تا لایک
۷تا کامنت
۱۰.۵k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.