عروسکم

پارت : ۲۲
رزی : جیسو تو اینجا ، پیش جین؟
جیسو : رزی تو با جیمین چه ربطی بهم دارین ؟
راوی : جیمین و جین دارن از خنده پاره میشن ولی خودشونو نگه داشتن

ویو جنی :
با یه اسنپ سرعتی رفتم پیش بنگچان با خودم گفتم برم سرمو گرم کنم حرفای تهیونگعلی یادم بره
خلاصه وارد کلاب شدم خیلی شلوغ بود هیچ جایی برای نشستن نداشت برا همین زنگ زدم به بنگچان
{مکالمه }
بنگچان : سلام چی شده اتفاقی افتاده ؟ ( با استرس )
جنی : نه،اروم باش ، امدم تورو ببینم
بنگچان : اها نگران شدم،من توی اشپزخونم الان میام پیشت
جنی : باشه،فقط سریع تر بردار
راویعلی: خلاصه جنی یه گوشه وایساد
بنگچان : بیا یه جا برات خالی کردم بشینی
جنی : مرسی(نشست)
بنگچان : کاری داری ؟
جنی : نمیمونی ؟
بنگچان : راستش خیلی شلوغه باید برم کمک
جنی : اوکی
ویو جنی :
به خودم گفتم تا مستی نکشم ولی نتونستم ۲تا نصفی بطری شرابعلی خوردم،در حدی مست بودم که داشتم با کیفم درد و دل میکردم
ویو بنگچان :
همه رفته بودن تقریبا ساعت ۹ شب بود ، رفتم‌ یه نگاهی به دور و ور بندازم که جنی رو که خواب بود دیدم،از حالت خوابیدنش معلوم بود مسته
بنگچان : جنی بیداری؟
جنی سرشو از روی میز اورد بالا
جنی : ها ؟چی ؟، اینجا کجاست ؟
چشاشو مالوند
جنی : بنگچان ، خوبی ؟ خودتی؟
بنگچان : پاشو باید برسونمت خونه
جنی : بزار اسنپ بگیرم
نکته : همه ی حرفای جنی کیوت زده میشه
بنگچان : نه خطرناکه خودم پیاده میبرمت
جنی : ماشین نداری؟
بنگچان : کارواش عه
جنی : پس پیاده بریم

پیش تهیونگ :
ویو تهیونگ:
خوب دیگه برم ، رفتم یه سویشرت مشکی پوشیدم و زدم به دل جاده
با سرعت داشتم میرفتم سمت کلاب که تو راه یه نفر با یه دختر درخواست کرد که وایسم و برسونمتشون ، بهش توجه نکردم یه کم جلو تر از تو اینه ی ماشین دقت کردم و دیدم بنگچان هست ، همونو دنده عقب امدم
ویو بنگچان:
اون یارو عه امد عقب و در ماشین وا شد و امد بیرون اون همون همکلاسی جنی بود
دیدگاه ها (۹)

عروسکم

ماشین پسرا

خودم

ماه یا خورشید

نفرین شیرین. پارت 1

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط