دنیای تاریک من (:
#دنیای_تاریک_من
پارت :11
هانم مثل مرده های متحرک تو شرکت راه میرفت و کلی سوال تو ذهنش بود که جواب همش پیش لینو بود .
دیگه داشت کلافه میشد رفت پیش لینو و شروع کرد به سوال پرسیدن .
+هیونگ اگر اون مرد پدرتون بود چرا با عصبانیت نگاش میکردین ؟چرا دعوا میکردین؟ چرا با هم قرار گذاشتین؟ چرا بهش گفتین قاتل، اذیتتون میکنه؟ اگر نه که لطفا جواب سوالامو بدین دارم کلافه میشم 😩
- آروم آروم، اولا من که نمیتونم این همه سوالو جوب بدم ، دوماً تو شرکت باید به من بگی رئیس بعدشم همچی رو گوش دادی؟
+ بله گوشه دیگه میشنوه من که نمیتونم گوشمو بگیرم ، هیونگ نه رئیس من کل سوال های شمارو جواب دادم بعد شما نمیتونید این سوالارو جواب بدین؟
-پس نمیتونی گوشتو بگیری؟ولی فکر کنم اون ده تا انگشتت میتونستن گوشتو بگیرن
خب فقط میتونی ازم سه تا سوال بپرسی
+فقط سه تا؟ خب باشه اول اینو جواب بده چرا با عصبانیت حرف میزدین؟
-چون که ازش متنفرم و با دیدنش کل خاطرات بد زندگیم میاد جلو چشمام
+سوال دوم چرا باهم قرار گذاشتین؟
-فکر کنم خودت شنیدی گفت که باید با من صحبت کنه
+هیونگ نه رئیس چرا جوابارو یکجوری میدی که من نفهمم
-چرا باید بفهمی؟
+اگر قرار نیست بفهمم که دیگه جواب نمیشه ، خب باشه سوال سوم من میتونم باهات بیام به اون قرار ؟
-نه چرا باید بیای؟
+چون که جواب تمام سوال های من همونجاست
-نه
+ولی من میام
لینو داشت میرفت بیرون که هان داد میزد میام و لینو داد میزد نه و همه داشتن نگاشون میکردن هان تا پارکینگ اومد هی میگفت میام ولی لینو میگفت نه
لینو سوار ماشینش شد و به سمت خونش رفت و هان رفت شرکت که یهو دید نام سوری با کلی برگه وایساده
+هی تو اسمت چی بود آهان نام سوری میدونی رئیس کجا رفت ؟
نام سوری : معلومه رفت خونه اون زیاد نمیاد شرکت شاید هفته ای دوبار و منو گذاشت واسه اینکه قوانین رو بهت نشون بدم
+هی میدونی خونش کجاست ؟
نام سوری: معلومه که میدونم چند بار منو تا خونش کشونده به بهونه ی شرکت که برم براش پیتزا بخرم .
+خب این عالیه آدرس خونشو بده بهم
نام سوری:چرا باید آدرس خونه ی رئیس و بدم بهت .
+چون که اگر بدی به رئیس میگم دو روز بهت مرخصی بده فکر کن عالییی میشه حالا آدرسو بده بدو.
هان به لطف نام سوری تاکسی گرفت و رفت خونه ی لینو
ازاونجایی که لینو تازه ماشینو گذاشته بود داخل حیات خونه و درها داشتن بسته میشدن هان سریع پرید تو و رفت پشت یکی از درخت های حیات خونش قایم شد .
لینو رفت خونش و هان سریع رفت پشت ماشین قایم شد
لینو سوار ماشین و شد و داشت میرفت که...
ادامه دارد😌
پارت :11
هانم مثل مرده های متحرک تو شرکت راه میرفت و کلی سوال تو ذهنش بود که جواب همش پیش لینو بود .
دیگه داشت کلافه میشد رفت پیش لینو و شروع کرد به سوال پرسیدن .
+هیونگ اگر اون مرد پدرتون بود چرا با عصبانیت نگاش میکردین ؟چرا دعوا میکردین؟ چرا با هم قرار گذاشتین؟ چرا بهش گفتین قاتل، اذیتتون میکنه؟ اگر نه که لطفا جواب سوالامو بدین دارم کلافه میشم 😩
- آروم آروم، اولا من که نمیتونم این همه سوالو جوب بدم ، دوماً تو شرکت باید به من بگی رئیس بعدشم همچی رو گوش دادی؟
+ بله گوشه دیگه میشنوه من که نمیتونم گوشمو بگیرم ، هیونگ نه رئیس من کل سوال های شمارو جواب دادم بعد شما نمیتونید این سوالارو جواب بدین؟
-پس نمیتونی گوشتو بگیری؟ولی فکر کنم اون ده تا انگشتت میتونستن گوشتو بگیرن
خب فقط میتونی ازم سه تا سوال بپرسی
+فقط سه تا؟ خب باشه اول اینو جواب بده چرا با عصبانیت حرف میزدین؟
-چون که ازش متنفرم و با دیدنش کل خاطرات بد زندگیم میاد جلو چشمام
+سوال دوم چرا باهم قرار گذاشتین؟
-فکر کنم خودت شنیدی گفت که باید با من صحبت کنه
+هیونگ نه رئیس چرا جوابارو یکجوری میدی که من نفهمم
-چرا باید بفهمی؟
+اگر قرار نیست بفهمم که دیگه جواب نمیشه ، خب باشه سوال سوم من میتونم باهات بیام به اون قرار ؟
-نه چرا باید بیای؟
+چون که جواب تمام سوال های من همونجاست
-نه
+ولی من میام
لینو داشت میرفت بیرون که هان داد میزد میام و لینو داد میزد نه و همه داشتن نگاشون میکردن هان تا پارکینگ اومد هی میگفت میام ولی لینو میگفت نه
لینو سوار ماشینش شد و به سمت خونش رفت و هان رفت شرکت که یهو دید نام سوری با کلی برگه وایساده
+هی تو اسمت چی بود آهان نام سوری میدونی رئیس کجا رفت ؟
نام سوری : معلومه رفت خونه اون زیاد نمیاد شرکت شاید هفته ای دوبار و منو گذاشت واسه اینکه قوانین رو بهت نشون بدم
+هی میدونی خونش کجاست ؟
نام سوری: معلومه که میدونم چند بار منو تا خونش کشونده به بهونه ی شرکت که برم براش پیتزا بخرم .
+خب این عالیه آدرس خونشو بده بهم
نام سوری:چرا باید آدرس خونه ی رئیس و بدم بهت .
+چون که اگر بدی به رئیس میگم دو روز بهت مرخصی بده فکر کن عالییی میشه حالا آدرسو بده بدو.
هان به لطف نام سوری تاکسی گرفت و رفت خونه ی لینو
ازاونجایی که لینو تازه ماشینو گذاشته بود داخل حیات خونه و درها داشتن بسته میشدن هان سریع پرید تو و رفت پشت یکی از درخت های حیات خونش قایم شد .
لینو رفت خونش و هان سریع رفت پشت ماشین قایم شد
لینو سوار ماشین و شد و داشت میرفت که...
ادامه دارد😌
۲.۰k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.