زن این طوری است که می چسبد می خواهد سفت و سخت می خواهد

زن این طوری است که می چسبد، می خواهد، سفت و سخت می خواهد. هی می گوید که می خواهم، با همه چیز می سازم، حتی بهتر از آن که مادربزرگ با پدربزرگ و هوو می ساخت، هی اصرار می ورزد که بمانیم، تا ابد حتی، هی تصویر عاشقانه می سازد، بعد همان طور که مرد دارد ناز می کند، دارد طفره می رود، دارد خودش را به آن راه می زند و فکر می کند زن هنوز می خواهد، فکر می کند زن هنوز می سازد، یک هو ناغافل می بیند زنی نیست کنارش، که بخواهد، که بسازد، که بماند. زنی که می خواست دیگر نمی خواهد. اگر همه ی پوئن های شهر را بدهی بهش، نمی خواهد. مرد، اگر به موقع نباشد، اگر سر بزنگاه قاپ را ندزدد، از کفش رفته است برای همیشه. زن، مرد را می خواهد به شرط آن که غرورش نرود زیر پای او له بشود.
دیدگاه ها (۲)

کوهمرد سال های سرد بی بهار...!شانه ی تنهایی ات راتکیه گاه حر...

دلنوشته ای برای مادرممادرم، مهربانم!شاید باور نکنی با اینکه ...

آزادی های یواشکی..!گریه در تاریکی..!آرزوی که تا ابد آرزو می ...

میون این همه سرگردونیدل من گرفته ماه پیشونیبیا باز دوباره بی...

مواظب باش...!

واقعیت این است مردی که دلش را بین دو زن پخش میکند مردی نیست ...

#حکایت‌ های پندآموزگویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط