کوهمرد سال های سرد بی بهار...!
کوهمرد سال های سرد بی بهار...!
شانه ی تنهایی ات را
تکیه گاه حرف های خسته ام کن
که این روزها
سپید می بارند
هنوز
برای نشستن زود است
و ما
هنوز عاشقانگی مان را
در سرخی آوازهای چهارشنبه سوری
شعله نکشیده ایم...
به خاطر من بایست
می خواهم
چون دخترک شیطان کوچه های کودکی ات
بر پنجه ی پا
ایستاده
ببوسمت...
#مهتاب_سالاری
شانه ی تنهایی ات را
تکیه گاه حرف های خسته ام کن
که این روزها
سپید می بارند
هنوز
برای نشستن زود است
و ما
هنوز عاشقانگی مان را
در سرخی آوازهای چهارشنبه سوری
شعله نکشیده ایم...
به خاطر من بایست
می خواهم
چون دخترک شیطان کوچه های کودکی ات
بر پنجه ی پا
ایستاده
ببوسمت...
#مهتاب_سالاری
۳.۱k
۱۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.