تکپارتی
تکپارتی
وقتی توی کنسرت میبیننت و بهت درخواست میدن عضو هشتم شی
ویو ات:
امروز بلاخره داشتم به آروزم میرسیدم داشتم به فن ساین بی تی اس میرفتمم آرزویی که از 10 سالگیم داشتم
ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من اتم 21 سالمه 11 ساله آرمیم و یه ایرانیم و به کره برای ادامه تحصیل مهاجرت کردم
امروز داشتم به بزرگترین آرزوم میرسیدم به فن ساین میفرتمممممم کلی ذوق داشم( ایشالا همه این روز و تجربه میکنیم🫠❤️)
صبح باصدای آلارم بیدار شدم ساعت 9 بود آماده شدم رفتم بیرون و برای اعضا هدیه گرفتم
برای نامجون یه کتاب خیلی گرون و عالی گرفتم
برای جین یه آیینه گرفتم و یه عروسک خیلی قشنگ
برای شوگا یه بسته نارنگی خریدم😂با یه تاج خیلی قشنگ
برای جیهوپ یه عروسک خورشید کیوت با به تل سر قشنگ
برای جیمین یه جعبه موچی و یه چراغ خواب کیوت که بهش عروسک چیم چیم وصل بود
برای تهیونگ یه عروسک خرس و ببر گرفتم
برای کوکی یه شیرموز و یه عروسک خرگوش خیلی کیوت
اینارو خریدم و رفتم خونه
ساعت 1 شده بود پاشدم نودل درست کردم و کیمباب و خوردم ساعت 7 باید میرفتم
رفتم توی اتاقم و لباسامو آماده کردم و تا ساعت 6 خوابیدم
وقتی بیدار شدم رفتم یه دوش 10 مینی گرفتم موهامو خشک کردم باز گذاشتم و لباسم و پوشیدم و یه میکاپ لایت کردم و راه افتادم
وقتی رسیدم خیلیییی شلوغ بود رفتم داخل که بعد 20 مین اعضا اومدن و نشستن
آرمیا: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ😭🫠❤️
بلخره نوبت من شد اول از نامجون بود
نامجون: سلام
ات: سلام
نامجون: اسمت چیه؟
ات: من اتم
نامجون: چقدر اسمت قشنگه( عرررررر😭❤️)
ات: میسییی❤️✨این براتوعه(کتابو میده)
نامجون: مرسی من خیلی وقته دنبال این کتابم و پیداش نمیکردم ممنون
ات: خواهش🫶🏻خیلی دوست دارم بایییی
نامی: بای
« وای داشتم از ذوق خودکشی میکردممممم نوبت جین بود رفتم پیشش»
ات: وایی سلامممم
جین: سلامی از ورلد واید هندسام به تو😂
ات: 😂😂😂😂😂❤️🫠
جین: اسمت؟
ات: من اتم
جین: اسمت قشنگه ولی به پای من نمیرسه😌😂
ات: معلومه❤️😭بیا اینا براتوعه(آیینه و عروسکو میده)
جین: اووو ایینه چقد منو هندسام نشون میده عروسکه ام شبیه خودم جذابه😌🤙
ات: واییی باید برم دوست دارمممم باییی❤️
جین: بای
« خدایااااا مگه این همه خوشبختی محالههههه رفتم پیش شوگا»
شوگا: سلام آرمی دست پرورده شوگا
ات: سلاممم چرا اینو میگی
شوگا: چون تازه بیدار شدی
ات: از کجا میدونیییی؟!
شوگا:ما اینیم دیگه🤙😎
ات: 😂😂😂🫠❤️
شوگا: چه خبر؟
ات: اینجا فن ساینه خونه خاله که نیست😭😂
شوگا: عااا راست میگیا😂
ات: هومم😭❤️بیا اینا مال تو( اول تاجو بهش داد و نارنگیارو قایم کرده)
شوگا: عههه چه تاج قشنگی(گذاشت رو سرش)
ات: یه چیز دیگه ام هست
شوگا: چیییی؟
ادامه دارد
وقتی توی کنسرت میبیننت و بهت درخواست میدن عضو هشتم شی
ویو ات:
امروز بلاخره داشتم به آروزم میرسیدم داشتم به فن ساین بی تی اس میرفتمم آرزویی که از 10 سالگیم داشتم
ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من اتم 21 سالمه 11 ساله آرمیم و یه ایرانیم و به کره برای ادامه تحصیل مهاجرت کردم
امروز داشتم به بزرگترین آرزوم میرسیدم به فن ساین میفرتمممممم کلی ذوق داشم( ایشالا همه این روز و تجربه میکنیم🫠❤️)
صبح باصدای آلارم بیدار شدم ساعت 9 بود آماده شدم رفتم بیرون و برای اعضا هدیه گرفتم
برای نامجون یه کتاب خیلی گرون و عالی گرفتم
برای جین یه آیینه گرفتم و یه عروسک خیلی قشنگ
برای شوگا یه بسته نارنگی خریدم😂با یه تاج خیلی قشنگ
برای جیهوپ یه عروسک خورشید کیوت با به تل سر قشنگ
برای جیمین یه جعبه موچی و یه چراغ خواب کیوت که بهش عروسک چیم چیم وصل بود
برای تهیونگ یه عروسک خرس و ببر گرفتم
برای کوکی یه شیرموز و یه عروسک خرگوش خیلی کیوت
اینارو خریدم و رفتم خونه
ساعت 1 شده بود پاشدم نودل درست کردم و کیمباب و خوردم ساعت 7 باید میرفتم
رفتم توی اتاقم و لباسامو آماده کردم و تا ساعت 6 خوابیدم
وقتی بیدار شدم رفتم یه دوش 10 مینی گرفتم موهامو خشک کردم باز گذاشتم و لباسم و پوشیدم و یه میکاپ لایت کردم و راه افتادم
وقتی رسیدم خیلیییی شلوغ بود رفتم داخل که بعد 20 مین اعضا اومدن و نشستن
آرمیا: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ😭🫠❤️
بلخره نوبت من شد اول از نامجون بود
نامجون: سلام
ات: سلام
نامجون: اسمت چیه؟
ات: من اتم
نامجون: چقدر اسمت قشنگه( عرررررر😭❤️)
ات: میسییی❤️✨این براتوعه(کتابو میده)
نامجون: مرسی من خیلی وقته دنبال این کتابم و پیداش نمیکردم ممنون
ات: خواهش🫶🏻خیلی دوست دارم بایییی
نامی: بای
« وای داشتم از ذوق خودکشی میکردممممم نوبت جین بود رفتم پیشش»
ات: وایی سلامممم
جین: سلامی از ورلد واید هندسام به تو😂
ات: 😂😂😂😂😂❤️🫠
جین: اسمت؟
ات: من اتم
جین: اسمت قشنگه ولی به پای من نمیرسه😌😂
ات: معلومه❤️😭بیا اینا براتوعه(آیینه و عروسکو میده)
جین: اووو ایینه چقد منو هندسام نشون میده عروسکه ام شبیه خودم جذابه😌🤙
ات: واییی باید برم دوست دارمممم باییی❤️
جین: بای
« خدایااااا مگه این همه خوشبختی محالههههه رفتم پیش شوگا»
شوگا: سلام آرمی دست پرورده شوگا
ات: سلاممم چرا اینو میگی
شوگا: چون تازه بیدار شدی
ات: از کجا میدونیییی؟!
شوگا:ما اینیم دیگه🤙😎
ات: 😂😂😂🫠❤️
شوگا: چه خبر؟
ات: اینجا فن ساینه خونه خاله که نیست😭😂
شوگا: عااا راست میگیا😂
ات: هومم😭❤️بیا اینا مال تو( اول تاجو بهش داد و نارنگیارو قایم کرده)
شوگا: عههه چه تاج قشنگی(گذاشت رو سرش)
ات: یه چیز دیگه ام هست
شوگا: چیییی؟
ادامه دارد
۵.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.