که بر می گردم

که بر می گردم...
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
عشق را زنده نگه دار که بر می گردم
بس کن این سر زنش "رفتی و بد کردی" را
دست از این خاطره بردار که بر می گردم

دو سه روزی هم - اگر چند - تحمل سخت است
تکیه کن بر تن دیوار که بر می گردم

بین ما پیشترک هر سخنی بود گذشت
عاشقت می شوم این بار که بر می گردم

گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده بیدار که بر می گردم

پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که بر می گردم

پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار که می گردم

امید مهدی نژاد
دیدگاه ها (۳)

<بوف کور،صادق هدایت>این کتاب اونقدری معروفو محبوبو خفن هست ک...

این چند وقت اخیر ،علاقم به نمایشنامه خوانی بیشتر از قبل شده!...

جزو اولین رمان هایی ایرانی بود که خوندمش و ازش خوشم اومدسیاس...

تکه ای از کتاب؛ خودخواهی و غرور، دو چیز متفاوتند، هر چند که ...

غرور اسلیترینی (فصل 2)P4

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط