<بوف کور،صادق هدایت>
<بوف کور،صادق هدایت>
این کتاب اونقدری معروفو محبوبو خفن هست که نیازی به معرفی من نداشته باشه:)
دوسال مهمون کتابخونم بود و بالاخره خوندمش=]
ابن کتابو اینقدر ریز ریز کردم تا بتونم جملات و کلماتشو مزه مزه کنم ولی خب بازم کامل نفهمیدش؛از بس که گنگه!
بنظرم نیازه چندین و چند بار این کتابو بخونم:):purple_heart:
.
تکه ای از کتاب:
بارها به فکر مرگ و تجزیه ذرات تنم افتاده بودم. بطوری که این فکر مرا نمی ترسانید برعکس آرزوی حقیقی می کردم که نیست و نابود بشوم.از تنها چیزی که می ترسیدم این بود که ذرات تنم در ذرات تن رجاله ها برود!
این فکر برایم تحمل ناپذیر بود. گاهی دلم می خواست بعد از مرگ ،دستهای دراز با انگشتان بلند حساسی داشتم
تا همه ذرات تن خودم را به دقت جمع آوری می کردم
و دو دستی نگه می داشتم تا ذرات تن من که مال من هستند در تن رجاله ها نرود. #بوف_کور #صادق_هدایت
این کتاب اونقدری معروفو محبوبو خفن هست که نیازی به معرفی من نداشته باشه:)
دوسال مهمون کتابخونم بود و بالاخره خوندمش=]
ابن کتابو اینقدر ریز ریز کردم تا بتونم جملات و کلماتشو مزه مزه کنم ولی خب بازم کامل نفهمیدش؛از بس که گنگه!
بنظرم نیازه چندین و چند بار این کتابو بخونم:):purple_heart:
.
تکه ای از کتاب:
بارها به فکر مرگ و تجزیه ذرات تنم افتاده بودم. بطوری که این فکر مرا نمی ترسانید برعکس آرزوی حقیقی می کردم که نیست و نابود بشوم.از تنها چیزی که می ترسیدم این بود که ذرات تنم در ذرات تن رجاله ها برود!
این فکر برایم تحمل ناپذیر بود. گاهی دلم می خواست بعد از مرگ ،دستهای دراز با انگشتان بلند حساسی داشتم
تا همه ذرات تن خودم را به دقت جمع آوری می کردم
و دو دستی نگه می داشتم تا ذرات تن من که مال من هستند در تن رجاله ها نرود. #بوف_کور #صادق_هدایت
۳.۰k
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.