هر صبح

هر صبح
"خاطرات" مرا
روی میز صبحانه ات بچین
و عاشقانه با چایت بنوش
مبادا بگذاری
"یادم"
از دهان بیفتد...!

🌹 🕊 🌹 🕊 🌹 🕊 🌹
دیدگاه ها (۱)

بی تو از کام نماندَست به جز نام مرا نشدی رام و زِ دل برده‌ای...

ای که همه نگاهِ من، خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پ...

بیست و سه ساله امهوای هجده سالگی در سرم نیستشوق سی سالگی دیو...

دوست داشتن کسی که نمی تونی بفهمی دوست داره یا نه، بدترین راه...

𝚙𝚊𝚛𝚝12اسلاید دوم ات اسلاید سوم لباس های ات برای پروازاسلاید ...

### فصل اول | پارت پنجمنویسنده: Ghazal ساعت یک ظهر، تراس عم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط