ی.قاتل.عاشق
#ی.قاتل.عاشق
#پارت.بیست.و.نهم
#رویا
لوهان:هی داریم کجا میریم
رویا:پیش کای
لوهان:کای؟کیم کای؟دروغ میگیننن
رویا:ما دروغی نداریم بگیم
سیلدا ادامسشو باد کرد و ترکوند
سیلدا:اون همسر دوستمونه اما الان توی ماموریته
لوهان:اما اون ادم کمی نیست که بخاد با شماها دوست بشع
سیلدا:حالا که باهامون دوسته هوم؟
رویا:رسیدیم
سیلدا ادامسشو چسبوند گوشهی لباس لوهان و از ماشین پیادع شد
لوهان:حال بهم زن چندشش
رویا:توی کاخابی رات نمیدن بشین همینجا
لوهان:چراااا
ریوا:چون ادم مهمی نیستی
لوهان:شماعم مهم..
قبل اینکه حرف لوهان تمومشع رویاعم از ماشین پیادع شد و پشت سیلدا داخل کاخ ابی شدن و رفدن سمت دفتر کای
اوه کای..
همون رعیسپلیسی که چندسال پیش توی یکی از ماموریتاشون با نفس اشنا شد و عاشق هم شدن و بعد ازدواج کردن
وقتی جلوی در دفتر کای رسیدن متوقف شدن و در زدن و با اجازه کای وارد شدن
رویا:چطوری پسر
کای:داغون شما چطورین
سیلدا:دوبارع با نفس دعوا شد
کای:ن چیز دیگهایه
رویا:هی بیخیال میخایم که برامون یکاری انجام بدی
کای خندید:میدونستم برای چی اینجاعین خب چکاری
رویا:اطلاعات پروندهای که روش کار میکردی
کای:کدوم
سیلدا:اتیشسوزی ساختمونمون
کای:اوه..این خیلی سخته اون پرونده مال چندسال قبله و دیگه دست مننی و تازع دسترسی بهش خیلی سخته انگار ینفر دسترسی بقیه بهشرو محدود کردع
رویا:مهمنی هرکاری از دستت براومد انجام بدع
و با حرص ازاتاق خارج شد و سیلداعم با خدافزی زیر لب دنبالش رفت..
#پارت.بیست.و.نهم
#رویا
لوهان:هی داریم کجا میریم
رویا:پیش کای
لوهان:کای؟کیم کای؟دروغ میگیننن
رویا:ما دروغی نداریم بگیم
سیلدا ادامسشو باد کرد و ترکوند
سیلدا:اون همسر دوستمونه اما الان توی ماموریته
لوهان:اما اون ادم کمی نیست که بخاد با شماها دوست بشع
سیلدا:حالا که باهامون دوسته هوم؟
رویا:رسیدیم
سیلدا ادامسشو چسبوند گوشهی لباس لوهان و از ماشین پیادع شد
لوهان:حال بهم زن چندشش
رویا:توی کاخابی رات نمیدن بشین همینجا
لوهان:چراااا
ریوا:چون ادم مهمی نیستی
لوهان:شماعم مهم..
قبل اینکه حرف لوهان تمومشع رویاعم از ماشین پیادع شد و پشت سیلدا داخل کاخ ابی شدن و رفدن سمت دفتر کای
اوه کای..
همون رعیسپلیسی که چندسال پیش توی یکی از ماموریتاشون با نفس اشنا شد و عاشق هم شدن و بعد ازدواج کردن
وقتی جلوی در دفتر کای رسیدن متوقف شدن و در زدن و با اجازه کای وارد شدن
رویا:چطوری پسر
کای:داغون شما چطورین
سیلدا:دوبارع با نفس دعوا شد
کای:ن چیز دیگهایه
رویا:هی بیخیال میخایم که برامون یکاری انجام بدی
کای خندید:میدونستم برای چی اینجاعین خب چکاری
رویا:اطلاعات پروندهای که روش کار میکردی
کای:کدوم
سیلدا:اتیشسوزی ساختمونمون
کای:اوه..این خیلی سخته اون پرونده مال چندسال قبله و دیگه دست مننی و تازع دسترسی بهش خیلی سخته انگار ینفر دسترسی بقیه بهشرو محدود کردع
رویا:مهمنی هرکاری از دستت براومد انجام بدع
و با حرص ازاتاق خارج شد و سیلداعم با خدافزی زیر لب دنبالش رفت..
۱.۵k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.