✯love in hate✯
✯love in hate✯
پارت۴۱
+تهیونگا
_بله
+کیفیتت رفته پایین
_ینی چه
+تار میبینمت
_چی؟؟خوبی؟؟
+نمیدونم..انگاری توی دلم یه خبراییه
_یکم دیگه صب کن داریم میرسیم
€چیشدع؟؟؟؟؟
×تیر خورده
÷کوف..*عطسه
€آه بزار حدس بزنم...گله سمیو چیدی
×اره..راستی گله دسته تهیونگه
€میسوو؟؟
بکهیون اومد سمتمون..نگرانی تو چهرش مشخص بود..تهیونگ درازم کرد رو زیرانداز و گلو داد به بکهیون
_حالش خوب نیست
€با چی اینجوری شدی؟
+زیره پام..اخ...خالی شد..
€نمیخواد حرف بزنی
+نمردم ک..کریستال رفت توی دلم
€بنفش بود؟
+اره
با رفتنه بکهیون دیگه چیزی نفهمیدم...
ته ویو"
بکهیون رف گلرو پر پر کرد برگاشو جوشوند ..ابشو اورد..داد به میسو..برگ گلای داخلشم گذاشت رو زخمش و با باند بستش..نشستم پیشش جدیدا یه حس عجیبی پیدا کردم..رفتارم و کارام حتا حرفایی که میزنم دسته خودم نیست..چرا اون شب بوسیدمش..این خیانت به دوستمه..
پایان ته ویو"
÷اخخ از بس عطسه کردم سینم داغون شدههههه
×هیونگ اروم باشش الان بکهیون میاد
€اومدم...بگیر اینو بخور کمتر داد بزن
×این دیگه چیه ایی
€ تو خفه
÷مزه گوهه میداد اوقق..
÷احساس میکنم دنیا دور سرم میچرخ...
×مرد؟؟؟
€نه بابا اسکلل زبونتو گاز بگیرر بیهوش شد
_برین کنار..
×چیکار میکنی
€فکر خوبیه اینجوری نمیخواد برم این چادر و اون چادر..
*تهیونگ میسو رو برد گذاشت تو چادر پیشه جیمین
_امشب فک کنم باید پیش تو بخوابم
×مشکلی نیست بریم
€شب بخیر
×_شب بخیر
با درد شدیدی تو پهلوم از خواب پاشدم..سرمو برگردوندم و با صورت جیمین مواجه شدم ...دستاشو شل کردم که به دلم فشار نیاره..ولی محکم تر بغلم کرد..
پارت۴۱
+تهیونگا
_بله
+کیفیتت رفته پایین
_ینی چه
+تار میبینمت
_چی؟؟خوبی؟؟
+نمیدونم..انگاری توی دلم یه خبراییه
_یکم دیگه صب کن داریم میرسیم
€چیشدع؟؟؟؟؟
×تیر خورده
÷کوف..*عطسه
€آه بزار حدس بزنم...گله سمیو چیدی
×اره..راستی گله دسته تهیونگه
€میسوو؟؟
بکهیون اومد سمتمون..نگرانی تو چهرش مشخص بود..تهیونگ درازم کرد رو زیرانداز و گلو داد به بکهیون
_حالش خوب نیست
€با چی اینجوری شدی؟
+زیره پام..اخ...خالی شد..
€نمیخواد حرف بزنی
+نمردم ک..کریستال رفت توی دلم
€بنفش بود؟
+اره
با رفتنه بکهیون دیگه چیزی نفهمیدم...
ته ویو"
بکهیون رف گلرو پر پر کرد برگاشو جوشوند ..ابشو اورد..داد به میسو..برگ گلای داخلشم گذاشت رو زخمش و با باند بستش..نشستم پیشش جدیدا یه حس عجیبی پیدا کردم..رفتارم و کارام حتا حرفایی که میزنم دسته خودم نیست..چرا اون شب بوسیدمش..این خیانت به دوستمه..
پایان ته ویو"
÷اخخ از بس عطسه کردم سینم داغون شدههههه
×هیونگ اروم باشش الان بکهیون میاد
€اومدم...بگیر اینو بخور کمتر داد بزن
×این دیگه چیه ایی
€ تو خفه
÷مزه گوهه میداد اوقق..
÷احساس میکنم دنیا دور سرم میچرخ...
×مرد؟؟؟
€نه بابا اسکلل زبونتو گاز بگیرر بیهوش شد
_برین کنار..
×چیکار میکنی
€فکر خوبیه اینجوری نمیخواد برم این چادر و اون چادر..
*تهیونگ میسو رو برد گذاشت تو چادر پیشه جیمین
_امشب فک کنم باید پیش تو بخوابم
×مشکلی نیست بریم
€شب بخیر
×_شب بخیر
با درد شدیدی تو پهلوم از خواب پاشدم..سرمو برگردوندم و با صورت جیمین مواجه شدم ...دستاشو شل کردم که به دلم فشار نیاره..ولی محکم تر بغلم کرد..
۸.۰k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.