تکپارتی
#تکپارتی
---
**محل: یک اتاق تاریک و سرد، جایی در گوشهی شهر، با صداهای سوت نسیم و زوزهی باد که به پنجرهها ضربه میزند. جرقههای نور شمع، سایههای مرموزی را بر دیوارها میاندازد.**
**جونگکوک:**
(در حالی که مینشیند و سرش را به زانوانش میساید)
شب که میرسه، احساس میکنم این دیوارها دارن به من نزدیکتر میشن. تو باور نمیکنی، تهیونگ، شبها صدای رگبار باران رو میشنوم و حس میکنم چیزی از اعماق تاریکی من رو صدا میزنه. حس میکنم این مکان پر از روحهای گمشدهست.
**تهیونگ:**
(با ترسی در چشمانش، دستش را روی دست جونگکوک میگذارد)
جونگکوک، منم همینه رو حس میکنم. یه حس عجیبی در وجودم جریانات رو بهم میزنه. یاد تو همیشه با من هست. حتی توی تاریکترین شبها، چشمان تو دلم رو گرم میکنه. اما گاهی فکر میکنم، آیا ما هم جزء اون روحهای گمشده هستیم؟
**جونگکوک:**
(با حرکتی ناامید، به بیرون نگاه میکند)
ما نباید در این شبهای سرد و تاریک گم بشیم. باید عشقمون رو پیدا کنیم. وقتی بهت فکر میکنم، یاد روزهای روشن میافتم؛ فکر کن، چطور قهرمانان میتوانند با رویاهایشان بجنگند. اما شب که میرسه، این ترس من رو احاطه میکنه.
**تهیونگ:**
(صدایش به آرامی به گریه میزند)
جونگکوک، در این تاریکی توی قلبم، دلم میخواد به یاد اون روزهای خوب برگردیم.
چطور میتوانیم از این سایهها فرار کنیم؟
شاید عشقمون تنها نوری باشه که میتونه ما رو نجات بده. نمیدونم چطور باید از این بحران بگذریم.
**جونگکوک:**
(با عزم و اراده، به چشمانش زل میزند)
ما باید قوی بمونیم. این ترس نمیتواند ما را از هم دور کند. با هم میتوانیم به تمام این شبحها غلبه کنیم، هرچقدر هم که ترسناکند.
دستت رو توی دستم بگیر، بگذار با هم با این سایهها بجنگیم.
**تهیونگ:**
(با نگاهی امیدواری، دستانش را به هم میچسباند)
درسته، با هم میتوانیم عاشقانههایمان را دوباره بسازیم.
هرچقدر ترسناکه، من تو را نمیگذارم بروی. ما باید یاد بگیریم که عشقمون را در این تاریکی حفظ کنیم.
★در دل شب، زمانی که سایهها با شبحهای قدیمی میرقصند،
عشقمون مانند یک شمع کوچک، در این تاریکی سوسو میزنه.
ما با هم، حتی در دیوانگی شب،
پناهگاهی خواهیم بود، جایی برای تاختن به دلها و سایهها.★
در تاریکیهایی که هرازگاهی زندگیامون رو احاطه میکنه، عشق، همون نور و گرماست که میتونه حتی بدترین شبها رو روشن کنه. فراموش نکنید که با هم میتونید به ترسها غلبه کنید!
*پایان*
---
**محل: یک اتاق تاریک و سرد، جایی در گوشهی شهر، با صداهای سوت نسیم و زوزهی باد که به پنجرهها ضربه میزند. جرقههای نور شمع، سایههای مرموزی را بر دیوارها میاندازد.**
**جونگکوک:**
(در حالی که مینشیند و سرش را به زانوانش میساید)
شب که میرسه، احساس میکنم این دیوارها دارن به من نزدیکتر میشن. تو باور نمیکنی، تهیونگ، شبها صدای رگبار باران رو میشنوم و حس میکنم چیزی از اعماق تاریکی من رو صدا میزنه. حس میکنم این مکان پر از روحهای گمشدهست.
**تهیونگ:**
(با ترسی در چشمانش، دستش را روی دست جونگکوک میگذارد)
جونگکوک، منم همینه رو حس میکنم. یه حس عجیبی در وجودم جریانات رو بهم میزنه. یاد تو همیشه با من هست. حتی توی تاریکترین شبها، چشمان تو دلم رو گرم میکنه. اما گاهی فکر میکنم، آیا ما هم جزء اون روحهای گمشده هستیم؟
**جونگکوک:**
(با حرکتی ناامید، به بیرون نگاه میکند)
ما نباید در این شبهای سرد و تاریک گم بشیم. باید عشقمون رو پیدا کنیم. وقتی بهت فکر میکنم، یاد روزهای روشن میافتم؛ فکر کن، چطور قهرمانان میتوانند با رویاهایشان بجنگند. اما شب که میرسه، این ترس من رو احاطه میکنه.
**تهیونگ:**
(صدایش به آرامی به گریه میزند)
جونگکوک، در این تاریکی توی قلبم، دلم میخواد به یاد اون روزهای خوب برگردیم.
چطور میتوانیم از این سایهها فرار کنیم؟
شاید عشقمون تنها نوری باشه که میتونه ما رو نجات بده. نمیدونم چطور باید از این بحران بگذریم.
**جونگکوک:**
(با عزم و اراده، به چشمانش زل میزند)
ما باید قوی بمونیم. این ترس نمیتواند ما را از هم دور کند. با هم میتوانیم به تمام این شبحها غلبه کنیم، هرچقدر هم که ترسناکند.
دستت رو توی دستم بگیر، بگذار با هم با این سایهها بجنگیم.
**تهیونگ:**
(با نگاهی امیدواری، دستانش را به هم میچسباند)
درسته، با هم میتوانیم عاشقانههایمان را دوباره بسازیم.
هرچقدر ترسناکه، من تو را نمیگذارم بروی. ما باید یاد بگیریم که عشقمون را در این تاریکی حفظ کنیم.
★در دل شب، زمانی که سایهها با شبحهای قدیمی میرقصند،
عشقمون مانند یک شمع کوچک، در این تاریکی سوسو میزنه.
ما با هم، حتی در دیوانگی شب،
پناهگاهی خواهیم بود، جایی برای تاختن به دلها و سایهها.★
در تاریکیهایی که هرازگاهی زندگیامون رو احاطه میکنه، عشق، همون نور و گرماست که میتونه حتی بدترین شبها رو روشن کنه. فراموش نکنید که با هم میتونید به ترسها غلبه کنید!
*پایان*
- ۷.۹k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط