هیولای اتاق من (part 9)

Part9
که دیگه دست از کارش برداشت از روم بلند شد و منا به حال خودم رها کرد دستام میسوخت نمی توانستم کاری کنم بلند شدم و از پله ها رفتم بالا رفتم جلو اینه اتاقم و به دستام نگاه کردم قرمز شده بود با دستام گره ی پارچه ی دور دهنم را به سختی باز کردم و آب وان را باز کردم تا پر شه و خودم اومد بیرون و لباسام را در آوردم و دوباره وارد حمام شد وان پر شده بود آروم رفتم داخل آب، آب گرم با پوست دستام برخورد کرد یکم سوخت اما میشد تحمل کرد چشمام را بستم و رفتم زیر آب و یکم آروم شدم با کم آوردن نفسم سرم را بیرون آوردم وقتی سرم را بیرون آوردم با دستام آب روی چشمام را تا بتوانم چشمام را باز کنم وقتی چشمام را باز کردم دیدم که ...






بیا پایین

















هیچی ادمین کرم داره برو پارت بعدی را بذارم


😂😂😂
شرط پارت بعدی
Like: 6
دیدگاه ها (۲)

تولد کوکیمونه 🥳🐰

یک عدد کیوت 🐰💜تولدشه کوکی 🐰💜تولده خرگوش ارمی ها 🐰🥳

هیولای اتاق من(part 8)

Happy birthday to MEHAPPY birthday to MEhappy birthday happy...

پارت ۱۰+ببین باید حرف بزنیم اینجور نمیشه-گفتم برو تو اتاق (د...

Part ¹²⁵ا.ت ویو:بین زمین و آسمون بودیم..دورتا دورمون سیاهی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط