ازل بود و فقط خدا بود

ازل بود و فقط خدا بود
اولین و آخرین استاد
دار قالی را به پا کرد و گره زد
رج به رج با مشتاقی گره زد
نقشه اش زیبا ترین نقشه عالم بود
حب الله و رسول و امیر!!!

تار و پود به خود میبالید از در آغوش گرفتن این نقش
تمام شد
نگاه به این فرش عرشی کرد
و تبارک الله احسن الخالقین گفت
دستی روی رج به رجش کشید و خواست
نامی برای فرش عرشی خوش نقشش بگذارد
زیر لب زمزمه کرد:شیعه
نام فرش عرشی شد شیعه
و این داستان خلقت شیعه است
رج به رجش را خدا بافت و لبخند زد
آری شیعه
همان فرش عرشی است که آفریده شد
برای پابوسی مقام ولایت




55روز تا عیدالله الاکبر

(نیل نوشت)
#یا-علی
دیدگاه ها (۳)

امام حسین(علیه السلام) در اشعارحضرت حافظ: مرید پیر مغانم ...

داشتم عکسهای سفر مکه مامان بابامو میدیدم!! یه لحظه دیدم این ...

نیل نوشت: به یاد آنروزها: میگویند!مجنون ها نباید ماه کامل...

. دارد عبـایی قهــوه ای بر روی دوشش محجوب و ساکت گوشه ی سالن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط