ات و تودوروکی پارت
ا~ت و تودوروکی پارت ۲۵
ا~ت « و بدتر اینکه ...... اون با تبهکاراس »
ایزاوا سنسه « یعنی اون بیش از حد خطرناک شده ...... از این ب بعد هیشکی از خوابگاه بیرون نمیره »
{ا~ت که با حالتی غمگین ب پایین خیره میمونه}
{و شوتو هم انگار ک بهش ربطی نداره و براش مهم نیس با حالتی عادی ب پنجره خیره میشه}
ایزاوا سنسه « بیاین بریم بیرون »
{ا~ت از روی مبل پا میشه و حرکت میکنه شوتو هم ک ب لبه ی تکیه داده بود پشت دنبال ا~ت میره}
ایزاوا سنسه « بچه ها میخوام یچیز مهمی رو بگم از این ب بعد هیچکس بدون اجازه ی از خوابگاه بیرون نمیره »
بچه « چرا ....... »
ایزاوا سنسه « ب شما ربطی نداره »
دکو « ولی اراراکا سان بیرونه و کاچانم ...... »
[بزار بگم یدفعه خشمگین شدی برای اراراکا ولی بعد ک باکوگو اومد خوشال ارع توبه کن دختر این همه نفرت از کجا میاد ادم باش]
ا~ت « و بدتر اینکه ...... اون با تبهکاراس »
ایزاوا سنسه « یعنی اون بیش از حد خطرناک شده ...... از این ب بعد هیشکی از خوابگاه بیرون نمیره »
{ا~ت که با حالتی غمگین ب پایین خیره میمونه}
{و شوتو هم انگار ک بهش ربطی نداره و براش مهم نیس با حالتی عادی ب پنجره خیره میشه}
ایزاوا سنسه « بیاین بریم بیرون »
{ا~ت از روی مبل پا میشه و حرکت میکنه شوتو هم ک ب لبه ی تکیه داده بود پشت دنبال ا~ت میره}
ایزاوا سنسه « بچه ها میخوام یچیز مهمی رو بگم از این ب بعد هیچکس بدون اجازه ی از خوابگاه بیرون نمیره »
بچه « چرا ....... »
ایزاوا سنسه « ب شما ربطی نداره »
دکو « ولی اراراکا سان بیرونه و کاچانم ...... »
[بزار بگم یدفعه خشمگین شدی برای اراراکا ولی بعد ک باکوگو اومد خوشال ارع توبه کن دختر این همه نفرت از کجا میاد ادم باش]
- ۳.۳k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط