ات و تودوروکی پارت

ا~ت و تودوروکی پارت ۲۴
ا~ت « ایزاوا سنسه میگم میشه یکم باهم خصوصی حرف بزنیم »

ایزاوا سنسه « باشه بیاین بریم دفترم »

\اندر ذهن اتفاقی افتاده این بانده چیه\

×داخل دفتر ایزاوا سنسه×

ایزاوا سنسه «خب بگید »

∆ا~ت در حال توضیح دادن داستان∆

[حوصله ی نوشتن ندارم یاه یاهههههه]

ایزاوا سنسه « ک اینطور  ......... میگم کوسه ی غلام 🤣 پسر عموت چیه »

ا~ت « کوسه ی اون میتونه کوسه ی بقیه رو وقتی ک بهش اسیب بزنه رو غیر فعال کنه و فقط از ۵۰ کیلومتری میتونه بیشتر ن »

ایزاوا سنسه « دقیقا عین ماله منه »

ا~ت « ن اون نیازی نداره ک همش نگاهش کنه با ی نگاه میتونه غیر فعالش کنه و اینکه فقط ۱ کوسه رو میتونه غیر فعال کنه و اینکه برای کسایی ک ۲ تا بیشتر کوسه دارن فقط میتونه یکیشو غیر فعال کنه و بدتر اینکه ....... »
دیدگاه ها (۰)

ا~ت و تودوروکی پارت ۲۵ا~ت « و بدتر اینکه ...... اون با تبهکا...

فرصتی دیگر پارت ۱۵®ساعت ۵ کنار ساحل® باکوگو « ببین ساحل چ تم...

ناشناسعلی کویر لوت نشه ⭐☄️💫🪐🌟https://harfeto.timefriend.net/...

فرصتی دیگر پارت ۱۴باکوگو « اههه اون نفله ای کاش بتونم توی رو...

شوهر دو روزه. پارت۵۴

پارت ۵۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط