دنیا تو !
پارت سوم « فصل دوم »
جنی ویو
دروز گذشته جیمین رزی پیش ماهستن.
امروز داشتم از دم اتاق رزی رد می شدم ک شنیدم
لیسا : حال تهیونگ چطور ؟
رزی : افتضاح هست از زن اش جدا شد حالی خیلی خوشی ندارع
لیسا : برای چی جدا شد ؟
رزی : یونا با پدرش تصمیم گرفت بود که شورش کنند سلطنت از بابا بگیرن که پدر زوتر فهمید بعد دیگ تهیونگ از خدا خواسته طلاق گرفت
لیسا : آها برای همین حالش خوب نیست
رزی : هم این هم این که دوست اش دارع !
لیسا : جنی یو ؟
رزی : اوم
جنی ؛ چی اون جدا شده ؟ اصل به من چه باید برم
سرزمین باد
شوگا : ایو نظرت چی ؟
ایو : که چی ؟
شوگا: بهتر نیست که بزاریم جنی تهیونگ باهم باشند ؟
ایو : این چه حرفیه ؟
شوگا : دیدی که نمیشه اینا برای هم ساخت شدن
ایو : اما
شوگا : ما نباید از روی انرژی شون بگیم دورست متضاد همه اند اما هم دیگرم تکمیل می کنند
ایو : حق باتو
شوگا ویو
رفتم در اتاق تهیونگ زدم وارد شدم دیدم پشت میز کار اش
ته : کاری داشتید پدر ؟
شوگا : ته تو هنوز به جنی علاقه داری ؟
ته : جان ؟
شوگا : هنوز دوست اش داری ؟
ته : معلوم هیچ آدمی نمی تون تو شیش ماه کسی که دوست اش دارع رو فراموش کنه
شوگا : پس برو به دست اش بیار
ته : چی ؟
شوگا : ما دیگه هیچ مخالفتی نداریم
ته : از جیمین شنیدم الان زندگی آرومی داره نمی خوام آرامش شو بهم بزنم
شوگا : فقدر بدون اگر تو می خوایش باید به دست اش بیاری همین !
ته ویو
دوروز دارم به حرف پدر فکر می کنم حق با اون من واقعا دوست اش دارم اما چجوری چجوری به دست اش بیارم ؟
شاید باید برم زمین !
زمین
لیسا : کوک
کوک : چته ؟
لیسا : میگم که
کوک : چی شد ؟
لیسا : خواستم بگم کمک خانم پارک « خدمت کار عمارت »
کنم زدم لباس تو سوزندم
کوک : کودم ؟
لیسا : همون که خیلی دوست اش داشتی
کوک : من آروم ام
لیسا : هعی زندگی
جیمین : باز چی شد سگ گربه ؟
لیسا : لباس شو سوزندم
رزی : خاک تو سرت کند
جنی : من رفتم
جیمین : کج ؟
جنی : شرکت
کوک : مشکوکی ها ؟
جنی : نننننههه
جنی : فقدر دیر میام شب
جیمین : غلط کردی دیر بیای
جنی : بای بای 🖐️
جیمین: یاااااااااااااااااااااا
رزی : ولش کن بابا اع
جنی ویو رفتم سمت ماشین رفتم سمت شرکت تو شرکت
یونا: جنی تو دفتر آت آقای منتظرت است
جنی : منتظر من ؟
یونا : ارع
جنی : اوک
رفتم تو اتاقم ک دیدم
جنی : ت .. تهیونگ
ته : سلام
جنی : اینجا چی کار می کنی ؟
ته : اومدم باهات حرف بزنم
جنی : اوکی بشین
ته : ممنون
جنی ؛ چقدر دلم براش تنگ شد بود آخی این بشر دوست داشتنی!
جنی : می شنوم
ته : من از همسرم جدا شدم و الان اینجام که بهت پیشنهاد بدم بیا باهم باشیم ؟
جنی : ما خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیدم که باهم بدن مون امکان پذیر نیست !
ته : اما این دفع فرق می کنه من آین دفع اجازه کامل دارم خانم کیم
جنی : نه متاسفم ولی من دیگ حسی ندارم !
ته : حرف آخر تون ؟
جنی : حرف اول و آخرم هست
#سم #طنز_بی_تی_اس #طنز_کیدراما
#بی_تی_اس #میکس_کره_ای #کیوت #استری_کیدز #Stray_kids #Straykids #ارمی #اکسو #بلک_پینک #کیپاپ #کیپاپر #بی_تی_اس #اکسو #کیوت #سریال_کره_ای #کیدراما #کیدرامر #ارمی #کیپاپ #ویسگون #کلیپ #زیبایی_حقیقی
جنی ویو
دروز گذشته جیمین رزی پیش ماهستن.
امروز داشتم از دم اتاق رزی رد می شدم ک شنیدم
لیسا : حال تهیونگ چطور ؟
رزی : افتضاح هست از زن اش جدا شد حالی خیلی خوشی ندارع
لیسا : برای چی جدا شد ؟
رزی : یونا با پدرش تصمیم گرفت بود که شورش کنند سلطنت از بابا بگیرن که پدر زوتر فهمید بعد دیگ تهیونگ از خدا خواسته طلاق گرفت
لیسا : آها برای همین حالش خوب نیست
رزی : هم این هم این که دوست اش دارع !
لیسا : جنی یو ؟
رزی : اوم
جنی ؛ چی اون جدا شده ؟ اصل به من چه باید برم
سرزمین باد
شوگا : ایو نظرت چی ؟
ایو : که چی ؟
شوگا: بهتر نیست که بزاریم جنی تهیونگ باهم باشند ؟
ایو : این چه حرفیه ؟
شوگا : دیدی که نمیشه اینا برای هم ساخت شدن
ایو : اما
شوگا : ما نباید از روی انرژی شون بگیم دورست متضاد همه اند اما هم دیگرم تکمیل می کنند
ایو : حق باتو
شوگا ویو
رفتم در اتاق تهیونگ زدم وارد شدم دیدم پشت میز کار اش
ته : کاری داشتید پدر ؟
شوگا : ته تو هنوز به جنی علاقه داری ؟
ته : جان ؟
شوگا : هنوز دوست اش داری ؟
ته : معلوم هیچ آدمی نمی تون تو شیش ماه کسی که دوست اش دارع رو فراموش کنه
شوگا : پس برو به دست اش بیار
ته : چی ؟
شوگا : ما دیگه هیچ مخالفتی نداریم
ته : از جیمین شنیدم الان زندگی آرومی داره نمی خوام آرامش شو بهم بزنم
شوگا : فقدر بدون اگر تو می خوایش باید به دست اش بیاری همین !
ته ویو
دوروز دارم به حرف پدر فکر می کنم حق با اون من واقعا دوست اش دارم اما چجوری چجوری به دست اش بیارم ؟
شاید باید برم زمین !
زمین
لیسا : کوک
کوک : چته ؟
لیسا : میگم که
کوک : چی شد ؟
لیسا : خواستم بگم کمک خانم پارک « خدمت کار عمارت »
کنم زدم لباس تو سوزندم
کوک : کودم ؟
لیسا : همون که خیلی دوست اش داشتی
کوک : من آروم ام
لیسا : هعی زندگی
جیمین : باز چی شد سگ گربه ؟
لیسا : لباس شو سوزندم
رزی : خاک تو سرت کند
جنی : من رفتم
جیمین : کج ؟
جنی : شرکت
کوک : مشکوکی ها ؟
جنی : نننننههه
جنی : فقدر دیر میام شب
جیمین : غلط کردی دیر بیای
جنی : بای بای 🖐️
جیمین: یاااااااااااااااااااااا
رزی : ولش کن بابا اع
جنی ویو رفتم سمت ماشین رفتم سمت شرکت تو شرکت
یونا: جنی تو دفتر آت آقای منتظرت است
جنی : منتظر من ؟
یونا : ارع
جنی : اوک
رفتم تو اتاقم ک دیدم
جنی : ت .. تهیونگ
ته : سلام
جنی : اینجا چی کار می کنی ؟
ته : اومدم باهات حرف بزنم
جنی : اوکی بشین
ته : ممنون
جنی ؛ چقدر دلم براش تنگ شد بود آخی این بشر دوست داشتنی!
جنی : می شنوم
ته : من از همسرم جدا شدم و الان اینجام که بهت پیشنهاد بدم بیا باهم باشیم ؟
جنی : ما خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیدم که باهم بدن مون امکان پذیر نیست !
ته : اما این دفع فرق می کنه من آین دفع اجازه کامل دارم خانم کیم
جنی : نه متاسفم ولی من دیگ حسی ندارم !
ته : حرف آخر تون ؟
جنی : حرف اول و آخرم هست
#سم #طنز_بی_تی_اس #طنز_کیدراما
#بی_تی_اس #میکس_کره_ای #کیوت #استری_کیدز #Stray_kids #Straykids #ارمی #اکسو #بلک_پینک #کیپاپ #کیپاپر #بی_تی_اس #اکسو #کیوت #سریال_کره_ای #کیدراما #کیدرامر #ارمی #کیپاپ #ویسگون #کلیپ #زیبایی_حقیقی
۲۳.۷k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.