تکپارتی
#تکپارتی
.
#مرگ
.
+ رودخونه از این زاویه خیلی قشنگ مگه نه ؟
_ آره خیلی....
.
نگاهی بهش انداختم خیلی خوشحال بود .. ولی اگه من این خبر رو بهش بدم بازم خوشحاله؟
.
_ اااا ... سه می ااا
+ چیه ؟ چیشده؟!
_ میدونی راستش .. راستش امروز صبح که حالت بد شد و رفتیم بیمارستان .. من با دکتر حرف زدم و...
+ کیونگ ااا میدونم .. صبح همه چی رو شنیدم .. میدونم وقت زیادی برام نمونده ..
_ می .. میدونی ! ....
+ کیونگ ااا ... اگه من بمیرم تو چه ارزویی میکنی که من زنده بشم؟!
-هی ااا .. تو نمیمیری باشه ! خودم یه دکتر خوب برات پیدا...
+ کیونگ .. زوباش جواب منو بده .. من الان میخوام جوابت رو بشنوم نه اینکه میخوای برام دکتر پیدا کنی
.
به طرف رود خونه برگشتم و همینطور که به آب خیره شده بودم گفتم
.
_ اگه قرار باشه تو بمیری من آرزو میکنم آنقدر بوست کنم تا زنده بشی ....آرزو تو چیه ؟!
.
برگشتم درحالی که به چشمام خیره شده بود بوسه نرمی به لبام زد و گفت
.
+ مرگ....
.
.
.
پایان »»»»
.
#مرگ
.
+ رودخونه از این زاویه خیلی قشنگ مگه نه ؟
_ آره خیلی....
.
نگاهی بهش انداختم خیلی خوشحال بود .. ولی اگه من این خبر رو بهش بدم بازم خوشحاله؟
.
_ اااا ... سه می ااا
+ چیه ؟ چیشده؟!
_ میدونی راستش .. راستش امروز صبح که حالت بد شد و رفتیم بیمارستان .. من با دکتر حرف زدم و...
+ کیونگ ااا میدونم .. صبح همه چی رو شنیدم .. میدونم وقت زیادی برام نمونده ..
_ می .. میدونی ! ....
+ کیونگ ااا ... اگه من بمیرم تو چه ارزویی میکنی که من زنده بشم؟!
-هی ااا .. تو نمیمیری باشه ! خودم یه دکتر خوب برات پیدا...
+ کیونگ .. زوباش جواب منو بده .. من الان میخوام جوابت رو بشنوم نه اینکه میخوای برام دکتر پیدا کنی
.
به طرف رود خونه برگشتم و همینطور که به آب خیره شده بودم گفتم
.
_ اگه قرار باشه تو بمیری من آرزو میکنم آنقدر بوست کنم تا زنده بشی ....آرزو تو چیه ؟!
.
برگشتم درحالی که به چشمام خیره شده بود بوسه نرمی به لبام زد و گفت
.
+ مرگ....
.
.
.
پایان »»»»
۳.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.