ادامه پارت دو

ادامه پارت دو



ویو ا‌.ت :نمی دونم چرا انقدر مهربون شد بعد از این که خونه اومدیم از کنارم بلند نشد


ا‌.ت:جیمین
جیمین:بله


ا‌.ت :خوبی
جیمین:آره چطور

ا‌.ت :چون خیلی مهربون شدی

جیمین :من وقتی حواسم میاد سر جاش از این که با تو همچین کاری کردم بیشتر عصبی میشم

ا‌.ت مگه مهمه

جیمین:ولش کن از این به بعد ی جیمین جدید رو میبینی
ا‌.ت :حرصت رو سر هیچکی خالی نکنی

جیمین :نه پیش روان شناس رفتم گفت میتونی خوب شی

ا‌.ت :تو که از روانشناسا بدت میومد

جیمین :همین که ب تو آسیب نزنم خیلی راحت ترم العانم برای سفر کاری باید بریم

ا‌.ت :کجا
جیمین :توکیو میای
ا‌.ت:آره





















:)
دیدگاه ها (۸)

خب اومدم براتون بنالم ...روزی روزگاری یک زن با شوعری بیشعور ...

ویو جیمین:تا زه فهمیدم با ا.ت چیکار کردم اونو بیمارستان بردم...

دوپارتی جیمین:من زنده یک سادیسمی هستم :/...ویو ا.ت:سلام من پ...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط