عشق پنهان
عشق پنهان
p22
(یک ماه بعد)
ویو ا/ت
این یک ماه بالاخره تمام شد تمرینامونم تمام شد و با آزمایشاتم بالاخره خوب شدمممم وایییی خدایا شکرت خب الان ما اجرا داریم و خیلی استرس دارم تقریبا دو سالی میشه که طرفدارامو ندیدم واییی شروع شد رفتیم بالا آهنگ خوندیم رقصیدیم خندیدیم دویدیم خیس شدم بخاطره آقای جئون و جیمینم رف انتقام منو گرفت خیلی خوش گذشت از خنده داشتم جز میخوردم ولی واقعا خیلی خسته شدیم بعد تمام شدن کنسرت رفتیم خوابگاه
ویو توی خوابگاه
ا/ت:واییی چقد خوش گذشت خیلی وقت بود انقد نخندیده بودم
جیمین:اره منم
یونگی:ولی بعد اجرا چقد خواب چسبید
ا/ت:واییی اره خیلی خوب بود
جین:با اون خوابه هرچی خستگی بود و پرید
نامی:اره منم
ا/ت:راستی هوپی کو
تهیونگ:خیلی خسته بود ما خواب بودیم رف خونه خودش
کوکی: بچهها پایهیین فیلم ببینیم
بقیه:ارهههع
کوکی:ترسناک
بقیه:ارههه
ا/ت:نههههه
کوکی:عهههه ا/ت تو ترسیدی بپر بغل یکیمون
ا/ت:عههه نه من ترسو نیستم
کوکی:ثابت کن
ا/ت:باشه نگاه میکنم
کوکی:قبوله اگه ترسیدی شب اینجا میخوابی
ا/ت:جانننن من کجا بخوابم
کوکی:جی هوپ که نیس تو اتاق جی هوپ بخواب
ا/ت:گگگگگگ باشه ولی اگه نترسیدم همه ی شیر موزاتو باید بهم بدی
کوکی:امممم باشه قبوله
ویو جیمین
داشتم به کلکل هاشون گوش میدادم که کوک گف اگه ا/ت بترسه باید امشب اینجا بخوابه و اگه ترسید بپره بغل یکیمون بای اولین بار از دهن کوک حرفای درستی در اومد به کوک التماس کردم کاری کنه ا/ت بترسه قبول کرد گیلیللیلی(دوستان اعضا میدونن جیمین ا/ت رو دوست داره)
کوک:خب گذاشتم
یونگی:خوب شد هوپی نیس وگرنه الان از ترس میرید به خودش
کوک:الان ا/ت جایگزینش شده
ا/ت:عهههه نخیر من نمیترسم
کوک:میبینیم،خب شروع شد
(خب یه توضیحی بدم به ترتیب میگم کی کنار کی نشسته،تهیونگ کوک ا/ت جیمین یونگی جین نامی)
(تیکه ای که جن میاد تو صورتشون😂)
ویو کوک
بخاطره اینکه جیمین گف ا/ت و بترسونم جایی که ترسناک بود و تصمیم گرفتم روی ا/ت کرم بریزم
کوک:پیخخخخ
ا/ت:عاااااااااااااااااااا(پرید بغل جیمین)
یونگی در گوش جیمین:حال میکنیاا
جیمین:گگگ
کوک:دیدی ترسیدی
ا/ت:عههه تو خودت رو من کرم ریختییی
کوک:به من چه دیگه ترسیدی
ا/ت:گگگگگ باشه بابا میخوابم
کوک:آفرین دختر خوب
ا/ت:فقد جیمین میشه من همینجوری بغلت بمونم
جیمین:چی..عع..اره حتما
یونگی:جوون برو حال کن دیگه
جیمین:ببند
ویو جیمین
واییی قلبم مث چی داشت تند میزد سرش روی سینم بود واییی دیگه نمیتونم امشبم اینجا میخوابه بهترین فرصته بهش بگم امشب موقع خواب بش میگم
(بعد فیلم موقع خواب)
........................................................................
اینم بعدی پارت بعدی اخریههه
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
p22
(یک ماه بعد)
ویو ا/ت
این یک ماه بالاخره تمام شد تمرینامونم تمام شد و با آزمایشاتم بالاخره خوب شدمممم وایییی خدایا شکرت خب الان ما اجرا داریم و خیلی استرس دارم تقریبا دو سالی میشه که طرفدارامو ندیدم واییی شروع شد رفتیم بالا آهنگ خوندیم رقصیدیم خندیدیم دویدیم خیس شدم بخاطره آقای جئون و جیمینم رف انتقام منو گرفت خیلی خوش گذشت از خنده داشتم جز میخوردم ولی واقعا خیلی خسته شدیم بعد تمام شدن کنسرت رفتیم خوابگاه
ویو توی خوابگاه
ا/ت:واییی چقد خوش گذشت خیلی وقت بود انقد نخندیده بودم
جیمین:اره منم
یونگی:ولی بعد اجرا چقد خواب چسبید
ا/ت:واییی اره خیلی خوب بود
جین:با اون خوابه هرچی خستگی بود و پرید
نامی:اره منم
ا/ت:راستی هوپی کو
تهیونگ:خیلی خسته بود ما خواب بودیم رف خونه خودش
کوکی: بچهها پایهیین فیلم ببینیم
بقیه:ارهههع
کوکی:ترسناک
بقیه:ارههه
ا/ت:نههههه
کوکی:عهههه ا/ت تو ترسیدی بپر بغل یکیمون
ا/ت:عههه نه من ترسو نیستم
کوکی:ثابت کن
ا/ت:باشه نگاه میکنم
کوکی:قبوله اگه ترسیدی شب اینجا میخوابی
ا/ت:جانننن من کجا بخوابم
کوکی:جی هوپ که نیس تو اتاق جی هوپ بخواب
ا/ت:گگگگگگ باشه ولی اگه نترسیدم همه ی شیر موزاتو باید بهم بدی
کوکی:امممم باشه قبوله
ویو جیمین
داشتم به کلکل هاشون گوش میدادم که کوک گف اگه ا/ت بترسه باید امشب اینجا بخوابه و اگه ترسید بپره بغل یکیمون بای اولین بار از دهن کوک حرفای درستی در اومد به کوک التماس کردم کاری کنه ا/ت بترسه قبول کرد گیلیللیلی(دوستان اعضا میدونن جیمین ا/ت رو دوست داره)
کوک:خب گذاشتم
یونگی:خوب شد هوپی نیس وگرنه الان از ترس میرید به خودش
کوک:الان ا/ت جایگزینش شده
ا/ت:عهههه نخیر من نمیترسم
کوک:میبینیم،خب شروع شد
(خب یه توضیحی بدم به ترتیب میگم کی کنار کی نشسته،تهیونگ کوک ا/ت جیمین یونگی جین نامی)
(تیکه ای که جن میاد تو صورتشون😂)
ویو کوک
بخاطره اینکه جیمین گف ا/ت و بترسونم جایی که ترسناک بود و تصمیم گرفتم روی ا/ت کرم بریزم
کوک:پیخخخخ
ا/ت:عاااااااااااااااااااا(پرید بغل جیمین)
یونگی در گوش جیمین:حال میکنیاا
جیمین:گگگ
کوک:دیدی ترسیدی
ا/ت:عههه تو خودت رو من کرم ریختییی
کوک:به من چه دیگه ترسیدی
ا/ت:گگگگگ باشه بابا میخوابم
کوک:آفرین دختر خوب
ا/ت:فقد جیمین میشه من همینجوری بغلت بمونم
جیمین:چی..عع..اره حتما
یونگی:جوون برو حال کن دیگه
جیمین:ببند
ویو جیمین
واییی قلبم مث چی داشت تند میزد سرش روی سینم بود واییی دیگه نمیتونم امشبم اینجا میخوابه بهترین فرصته بهش بگم امشب موقع خواب بش میگم
(بعد فیلم موقع خواب)
........................................................................
اینم بعدی پارت بعدی اخریههه
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
۵.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.