عنوان فیک همسر ساخته شده

📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده

ژانر: روانی، مافیایی، دارک، سادیسمی، تربیتی


---

🎭 معرفی شخصیت‌ها (پارت صفر)

♡ ات (16 ساله)
دختری ساکت و ترسو، با لکنت زبان.
از کودکی در پرورشگاه بزرگ شده و هیچ‌کس حتی حاضر نشده یک روز سرپرستی‌اش را قبول کند.
همیشه گربه‌های پرورشگاه را در آغوش می‌گیرد و با آن‌ها حرف می‌زند.
از رابطه و محبت چیزی نمی‌داند.
هرگز "نه" نگفته... چون همیشه از تنبیه می‌ترسد.
چشمانش شبیه چیزی‌ست که دیگران فراموشش کرده‌اند...


---

_ کیم تهیونگ (29 ساله)
رئیس مافیای جنوب.
سرد، بی‌احساس، پر از خشم فروخورده.
با گذشته‌ای پر از درد... از مادر ناتنی‌ای که او را در کودکی شکنجه می‌داد.
از دخترهای لوس و جیغ‌جیغو متنفر است.
به جای ازدواج، تصمیم می‌گیرد زنی را "خودش بسازد."
یک همسر مطیع... یک برده‌ی ذهنی...
و چه طعمه‌ای بهتر از دختری شکسته و بی‌پناه؟


---

🖤 پارت ۱: شکار ضعیف‌ها

🔻[صحنه: پرورشگاه دختران – عصر سرد و بارانی]

صدای جیغ و خندهٔ چند دختر توی سالن قدیمی پرورشگاه پیچیده بود.
همه‌شان دور دختری نشسته بودند که گوشهٔ سالن، روی زمین کز کرده بود.

♡ ات:
(با لکنت، در حالی که گربه‌ای خاکستری را بغل کرده بود)
لـ...لطفاً... گـ...گربمو نـ...نزنید...

یکی از دخترها خندید و با لگد به سمت گربه زد.
ات گربه را محکم در آغوش کشید و پلک نزد. ترس در صدایش موج می‌زد، اما مثل همیشه، اعتراضی نکرد.

از دور دستی روی شیشهٔ خاک‌گرفتهٔ پنجره کشیده شد.
مردی با چشمان بی‌روح، صداها را تماشا می‌کرد.
با کت بلند مشکی و نگاهی که انگار دنیا رو به آتش می‌کشید.

_ کیم تهیونگ:
(زیر لب)
اون دختر...
خیلی خوب می‌شه تربیتش کرد.

صدای قدم‌های سنگینش توی سالن پیچید.
مدیر پرورشگاه با عجله خودش را رساند.

مدیر:
او-اوه، رئیس کیم... خوش اومدین... چه کم‌سعادتی...

تهیونگ حرفی نزد. فقط به ات خیره مانده بود که صورتش پر از خاک و اشک بود.
ات سرش را پایین انداخت. نگاه‌های مردها همیشه برایش ترسناک بودند.
اما این یکی... یه چیز دیگه بود.

_ تهیونگ:
(آرام)
اسمش؟

مدیر:
اوه، اون؟ اسمش "ات"ـه... دختری بی‌خاصیت... همه ازش می‌ترسن یا مسخره‌ش می‌کنن...
البته هنوز به سن قانونی نرسیده، ولی...

تهیونگ دست در جیبش کرد.
چند بسته اسکناس کلفت روی میز انداخت.

_ تهیونگ:
از امروز، این دختر... مال منه.
همه‌ی پرونده‌هاشو پاک کن.
و گذشته‌ش رو فراموش کن.

ات نفسش را حبس کرد.
"مال من"...؟
این یعنی چی؟
چرا قلبش اینطور می‌تپه؟
لایک کنید کیوتا پارت 2در راه هست
بیوگرافی هم ببینید مهمه مخصوصا اونای که تهکوک. دوست دارن بیو پیجم رو بینید 🎀🌸🎧
دیدگاه ها (۲۱)

🖤 پارت ۲: اولین قانون🔻[صحنه: عمارت تهیونگ – شب – سکوت مطلق]د...

◇ خانم سوها (Soha) – زن سرد، بی‌احساس، با گذشته‌ای تاریک که ...

فیک همسر انتخاب شده متاسفانه اینم گذارش شد پس قراره یکی دیگه...

ولی فالورام تو یه سطح دیگه ای از کیوت بودنن❤💋مرسی کیوتی من ...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط