Part
#Part244
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
"شیرین"
از خواب پریدم و سر جام نشستم
به قیافه ی آروم سام نگاه کردم
خوابم خیلی بد بود
الان دقیق ٢ هفتست از سام دوری میکنم
قبلاً که ریماً و شرعاً همسرم نبود رابطمون بهتر بود...
به ساعت نگاه کردم کردم ٦:٣٠ صبح بود تو جام غلتی زدم نگاهم به مرد ترین مرد روی زمین افتاد
من خوشبخت ترین زن روی زمینم
مردی که همه جوره مردونه پشتمه
این دو هفته نذاشته یه ذره اذیت بشم!
آره انگار با خودم کنار اومدم انگار باید قبول کنم این زندگی رو
سام با محبتهای بی دریغش جای هیچ چیزی رو برام کم نمیذاره
من چرا کم بذارم براش؟
مگه اون چی میخواد از من؟
خوب هر مردی به زنش نیاز داره ولی من با تمام سنگ دلی سام رو از خودم دور کردم فقط وقتهایی که خوشحالم و حالم خوبه به روش لبخند میزنم و وقتهایی که غم دارم....
پوف برای خودم متاسفم که با این مردی که از هرچیزی برای من مایه میذاره ، کم میذارم
به هیکل فوق العادش نگاه کردم
خواستم دستم رو بیرم نزدیکش و بین سیکس پکش بچرخونم که دستم رو تو هوا نگه داشتم، دیشب خیلی دیر اومد خونه و خیلی خسته بود
حق ندارم بیدارش کنم دستم رو داشتم میاوردم پایین که صدای بمش رو شنیدم
_ چرا پشیمون شدی؟
لبخندی به صدای فوق العاده جذابش زدم
+ دلم نیومد بیدارت کنم آخه ساعت ٦:٣٠ دیشب خیلی خسته بودی
با یه حرکت چرخید و سرش رو گذاشت رو قفسهی سینم و خودش رو برام لوس کرد
_ خوب یکم نازم بده تا دوباره خوابم ببره
آروم خندیدم و شروع کردم به ناز دادن موهاش
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
"شیرین"
از خواب پریدم و سر جام نشستم
به قیافه ی آروم سام نگاه کردم
خوابم خیلی بد بود
الان دقیق ٢ هفتست از سام دوری میکنم
قبلاً که ریماً و شرعاً همسرم نبود رابطمون بهتر بود...
به ساعت نگاه کردم کردم ٦:٣٠ صبح بود تو جام غلتی زدم نگاهم به مرد ترین مرد روی زمین افتاد
من خوشبخت ترین زن روی زمینم
مردی که همه جوره مردونه پشتمه
این دو هفته نذاشته یه ذره اذیت بشم!
آره انگار با خودم کنار اومدم انگار باید قبول کنم این زندگی رو
سام با محبتهای بی دریغش جای هیچ چیزی رو برام کم نمیذاره
من چرا کم بذارم براش؟
مگه اون چی میخواد از من؟
خوب هر مردی به زنش نیاز داره ولی من با تمام سنگ دلی سام رو از خودم دور کردم فقط وقتهایی که خوشحالم و حالم خوبه به روش لبخند میزنم و وقتهایی که غم دارم....
پوف برای خودم متاسفم که با این مردی که از هرچیزی برای من مایه میذاره ، کم میذارم
به هیکل فوق العادش نگاه کردم
خواستم دستم رو بیرم نزدیکش و بین سیکس پکش بچرخونم که دستم رو تو هوا نگه داشتم، دیشب خیلی دیر اومد خونه و خیلی خسته بود
حق ندارم بیدارش کنم دستم رو داشتم میاوردم پایین که صدای بمش رو شنیدم
_ چرا پشیمون شدی؟
لبخندی به صدای فوق العاده جذابش زدم
+ دلم نیومد بیدارت کنم آخه ساعت ٦:٣٠ دیشب خیلی خسته بودی
با یه حرکت چرخید و سرش رو گذاشت رو قفسهی سینم و خودش رو برام لوس کرد
_ خوب یکم نازم بده تا دوباره خوابم ببره
آروم خندیدم و شروع کردم به ناز دادن موهاش
- ۲.۹k
- ۰۵ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط