Part
#Part246
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
نفس عمیقی کشید و انگار یه تشنه ای که تازه اب رسیده داشت خودش رو سیراب میکرد
تمام تنم خیس شده بود که دستش رفت سمت اون دو تیکه ای که منو پوشونده بود
آروم از تنم کند
_ هیچ وقت انقدر منتظرم نذار دیگه هیج وقت
اب داشت میرفت تو دماغم و چشمهام سرم رو تکون دادم که...
....
هر دو با حوله های متضادمون از حموم اومدیم برون
سام رو تخت منو گذاشت
دو بار پشت سر هم برای هیچ کدوممون حال نذاشته برد
نفسم بالا نمیومد
_ سام؟
با صدای خسته ولی در عین حال پر از ذوقش گفت
_ جانم شیطون من
+ سام آب میخوام!
تو گلو خندید
_ الان خوردی که
با حرص بالش رو برداشتم و کربیدم تو سرش
_ خیلی خری، اه
بلند خندید
_ شما هم خیلی بی ادبی که به شوهرت میگی خر!
جیغ خفه ای کشیدم، واقعاً حال نداشتم باهاش کل کل کنم
خسته اومد سمتم تا لپم رو ببوسه که هلش دادم عقب
_ برو نمیخوام
یه بوس از اون لپای قرمزت بده میرم برات اب میارم
شیطون داشت حرف میزد ولی من انقدر تشنه بودم که واقعاً به اب نیاز داشتم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
نفس عمیقی کشید و انگار یه تشنه ای که تازه اب رسیده داشت خودش رو سیراب میکرد
تمام تنم خیس شده بود که دستش رفت سمت اون دو تیکه ای که منو پوشونده بود
آروم از تنم کند
_ هیچ وقت انقدر منتظرم نذار دیگه هیج وقت
اب داشت میرفت تو دماغم و چشمهام سرم رو تکون دادم که...
....
هر دو با حوله های متضادمون از حموم اومدیم برون
سام رو تخت منو گذاشت
دو بار پشت سر هم برای هیچ کدوممون حال نذاشته برد
نفسم بالا نمیومد
_ سام؟
با صدای خسته ولی در عین حال پر از ذوقش گفت
_ جانم شیطون من
+ سام آب میخوام!
تو گلو خندید
_ الان خوردی که
با حرص بالش رو برداشتم و کربیدم تو سرش
_ خیلی خری، اه
بلند خندید
_ شما هم خیلی بی ادبی که به شوهرت میگی خر!
جیغ خفه ای کشیدم، واقعاً حال نداشتم باهاش کل کل کنم
خسته اومد سمتم تا لپم رو ببوسه که هلش دادم عقب
_ برو نمیخوام
یه بوس از اون لپای قرمزت بده میرم برات اب میارم
شیطون داشت حرف میزد ولی من انقدر تشنه بودم که واقعاً به اب نیاز داشتم
- ۳.۰k
- ۰۵ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط