طلسم شدهی عشق

«طلسم شده‌ی عشق»
پارت_٢
که با شدو روبه رو شدم، حسابی حوصلم سر رفته بود برای همین گفتم یکم سر به سرش بزارم رفتم جلو گفتم: «سلام شدو، چطوری اخمو؟»
شدو : «از سر رام برو کنار دلغک حوصله تو ندارم.» 😒
سونیک : «اگه می خوای دست از سرت بردارم باهام مسابقه بدیم هرکی برد باید برای اون یکی یه کار انجام بده.»
____________________________
از زبان شدو=
بازم این دلغک (حرف های نامحسوس) آه مجبور بودم قبول کنم وگرنه دوباره شروع میکرد به وراجی کردن......
دوست دارم بندازمش سینه قبرستون....
سونیک: «تا اون مجسمه اون ور میدون مسابقه میزاریم ،،،،،3...2...............و1.»
___________________________________
*از زبان نویسنده *
اونا به سرعت شروع به حرکت کردن ، سونیک جلو تر شدو بود شدوم که نمی خواست به یه خارپشت پیزوری ببازه انرژی بیشتری خرج کرد.
شونه به شونه با سرعت رعد برق از کنار مردم رد میشدن نزدیک مجسمه بودن که سونیک حواسش پرت یه هاداگ فروش شد، شدو هم جلو زد تاسونیک به شدو رسید شدو اول شده بود.
شدو با حالت طعنه آميزی گفت : «چی شد خودت مسابقه میزاری خودتم میبازی!؟😏، حالا می خوای واسم چیکار کنی؟.»
___________________________________
از زبان شدو=
ازسکوت سونیک تعجب کردم، سرمو به سمت سونیک چر خوندم و.........





ادامه دارد.............
امیدوارم از رمانم خوشتون بیاد 🙂❤️
هنوزم میگم هنوز قسمت های جالبش نرسیده 🙃
دیدگاه ها (۱۰)

واقعا عذر میخوام که یه ۳ ماهی نبودم🥲متاسفم ول مامانم ویسگونم...

«طلسم شده‌ی عشق»پارت اول _1 زمان حال=از زبان؟؟...........

سلام رمان سونادو تو راه دو روز دیگه می زارمشاولین باره که دا...

خطوط موازی

پارت : ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط