مثل شبی که فرداش قرار بود، برای اولین بار برم اردو.... مثل شبی که فرداش بابام من رو با خودش میبرد بازار که برام آتاری بخره.... یه حالی که فکر میکنی اگه نخوابی شب زودتر میگذره و زودتر صبح میشه... یه حال اینطوری میخوام....