فیک لی جونگ سوک🖇🖤😊♥ پارت ⑤
فیک لی جونگ سوک🖤🖇😊♥
ارزش خوشحالی.......
هزار برابر پوله.........
🖤🖤🖤♥♥♥
وقتی تو کلاس زبان میبینتت و.........
پارت⑤
ویو ا.ت :
اون پسره احمق اومد و دستو گرفت و چسبوندم به دیوار.
یه دست کنارم چسبیده بود به دیوار
دوباره یه نگاه به سر تا پام انداخت
ای بابا خوشم نمیومد به سر تا پام نگاه کنه اگه میفهمید اوضاع مالی خوبی ندارم خیلی بد میشد.
همه بچه ها فکر کردن دوست دخترشم.
صورتش خیلی به صورتم نزدیک بود.
هر چقدرم هلش میدادم نمیرفت کنار و بغیه هم کمک می نمیکردم.
داشت صورتشو نزدیک تر میکرد که.....
یه دختره از پشت اومد و با انگشتش زد پشت پسره .
پایان ویو ا.ت🖤
دختره ناشناس : بیبی بوی
جونگ سوک : ای عوضیا شما نمیدونین من از کلمه بیبی بوی متنفرم؟
قصه گو : دختر ناشناس به ا.ت با چشمش یه علامتی نشون داد تا فرار کنه
ویو جونگ سوک :
چون توی بچگی باهم دوست بودیم دیگه کاری بهش نداشتم و رفت
ویو دختر ناشناس:
رفتم دنبال اون دختره
دختر ناشناس به ا.ت : بدو بیا بریم سوار اتوبوس شیم
( کیوتا خیلی درخواست کیس داده بودین ولی حالا نشد دیگه😂)
*پرش زمانی به سوار اتوبوس شدن*
ا.ت: اسمت چیه؟
ناشناس : اسمم لی جی اون هست ولی آیو صدام میکنن
ا.ت : اسمت خیلی آشناست. منم ا.ت هستم
آیو : اسم توهم آشناست
ا.ت : چجوری از پس اون پسره بر اومدی؟
آیو : خب ما از 1 سالگی باهم دوست بودیم که مامانش تو 2 سالگی مرد
ا.ت : چیییی مامانش مرد؟
آیو : آره بعد ما دوباره تا 4 سالگی هم باهم دوست بودیم که تو 4 سالگی هم باباش ترکش کرد
ا.ت : چیی باباشم ترکش کرد؟
آیو : آره بعد هم از اون به بعد هیچوقت خنده به لباش نیومد تا امروز که تورو دید. این برای هم خودش هم من مثل یه طلسم بود که امروز به لطف تو باز شد
ا.ت : وای خدای من
آیو : من تا 14 سالگیش پیشش بودم ولی بعد دیگه خودش از پس خودش بر میومد. اون منو ول کرد چون من تو زندگیش نقش بزرگی داشتم.
ا.ت: چند سالته؟
آیو : 18 سالمه
ا.ت : آیگووووو. پس چجوری مراقبش بودی وقتی ازش کوچکتری
آیو : مخ دخترا زودتر از پسرا رشد میکنه
ا.ت : منم 18 سالمه خیلی با آرایش سن خودتو بردی بالا. چرا اصلا نمیخندی؟ از بهترین سن زندگی لذت ببر.
آیو : اتفاقی که برای من افتاده برای هیچ کس اتفاق نیوفتاده . خلاصه هوای جونگ سوک رو داشته باش اون خیلی تنهاس و تو فقط لبخند به روی لبش میاری. خونه من همین ایستگاهه. بای
ا.ت : هی وایسا. ولی رفت
ذهن ا.ت :
یعنی هم مامان نداشته هم بابا توی سن 4 سال به بعد
و من فقط خنده به لبش میارم؟
آیگوووو
شرایط :
27 لایک
فالو تا 160
15 کامنت
اصکی ممنوع 🚫
#لی_جونگ_سوک
#آیو
#لی_جی_اون
#داستان
#بی_تی_اس
#بلک_پینک
#تهیونگ
#جنی
#اوپا
#جیمین
#جیسو
#ایتزی
#یونا
#ریوجین
#فیک
#درخواستی
#پارت_پنج
#زیبای_حقیقی
#چا_اون_وو
#هوانگ_این_یوپ
#مون_گا_یونگ
ارزش خوشحالی.......
هزار برابر پوله.........
🖤🖤🖤♥♥♥
وقتی تو کلاس زبان میبینتت و.........
پارت⑤
ویو ا.ت :
اون پسره احمق اومد و دستو گرفت و چسبوندم به دیوار.
یه دست کنارم چسبیده بود به دیوار
دوباره یه نگاه به سر تا پام انداخت
ای بابا خوشم نمیومد به سر تا پام نگاه کنه اگه میفهمید اوضاع مالی خوبی ندارم خیلی بد میشد.
همه بچه ها فکر کردن دوست دخترشم.
صورتش خیلی به صورتم نزدیک بود.
هر چقدرم هلش میدادم نمیرفت کنار و بغیه هم کمک می نمیکردم.
داشت صورتشو نزدیک تر میکرد که.....
یه دختره از پشت اومد و با انگشتش زد پشت پسره .
پایان ویو ا.ت🖤
دختره ناشناس : بیبی بوی
جونگ سوک : ای عوضیا شما نمیدونین من از کلمه بیبی بوی متنفرم؟
قصه گو : دختر ناشناس به ا.ت با چشمش یه علامتی نشون داد تا فرار کنه
ویو جونگ سوک :
چون توی بچگی باهم دوست بودیم دیگه کاری بهش نداشتم و رفت
ویو دختر ناشناس:
رفتم دنبال اون دختره
دختر ناشناس به ا.ت : بدو بیا بریم سوار اتوبوس شیم
( کیوتا خیلی درخواست کیس داده بودین ولی حالا نشد دیگه😂)
*پرش زمانی به سوار اتوبوس شدن*
ا.ت: اسمت چیه؟
ناشناس : اسمم لی جی اون هست ولی آیو صدام میکنن
ا.ت : اسمت خیلی آشناست. منم ا.ت هستم
آیو : اسم توهم آشناست
ا.ت : چجوری از پس اون پسره بر اومدی؟
آیو : خب ما از 1 سالگی باهم دوست بودیم که مامانش تو 2 سالگی مرد
ا.ت : چیییی مامانش مرد؟
آیو : آره بعد ما دوباره تا 4 سالگی هم باهم دوست بودیم که تو 4 سالگی هم باباش ترکش کرد
ا.ت : چیی باباشم ترکش کرد؟
آیو : آره بعد هم از اون به بعد هیچوقت خنده به لباش نیومد تا امروز که تورو دید. این برای هم خودش هم من مثل یه طلسم بود که امروز به لطف تو باز شد
ا.ت : وای خدای من
آیو : من تا 14 سالگیش پیشش بودم ولی بعد دیگه خودش از پس خودش بر میومد. اون منو ول کرد چون من تو زندگیش نقش بزرگی داشتم.
ا.ت: چند سالته؟
آیو : 18 سالمه
ا.ت : آیگووووو. پس چجوری مراقبش بودی وقتی ازش کوچکتری
آیو : مخ دخترا زودتر از پسرا رشد میکنه
ا.ت : منم 18 سالمه خیلی با آرایش سن خودتو بردی بالا. چرا اصلا نمیخندی؟ از بهترین سن زندگی لذت ببر.
آیو : اتفاقی که برای من افتاده برای هیچ کس اتفاق نیوفتاده . خلاصه هوای جونگ سوک رو داشته باش اون خیلی تنهاس و تو فقط لبخند به روی لبش میاری. خونه من همین ایستگاهه. بای
ا.ت : هی وایسا. ولی رفت
ذهن ا.ت :
یعنی هم مامان نداشته هم بابا توی سن 4 سال به بعد
و من فقط خنده به لبش میارم؟
آیگوووو
شرایط :
27 لایک
فالو تا 160
15 کامنت
اصکی ممنوع 🚫
#لی_جونگ_سوک
#آیو
#لی_جی_اون
#داستان
#بی_تی_اس
#بلک_پینک
#تهیونگ
#جنی
#اوپا
#جیمین
#جیسو
#ایتزی
#یونا
#ریوجین
#فیک
#درخواستی
#پارت_پنج
#زیبای_حقیقی
#چا_اون_وو
#هوانگ_این_یوپ
#مون_گا_یونگ
۹.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.