فیک: مافیای سبز
فیک: مافیای سبز
پارت: یک
(رزی)
داشتم برمیگشتم عمارت با زندانی جدیدم اسمش پارک جیمینه ۲۱ سالشه
=اهای رزی مافیای سبز قاتل هرکی که هستی ولم کن به خدا به کسی لوت نمیدم
+خفه شو! فک کردی به این راحتیاس؟ برو تو عمارت از این عمارت بری بیرون میکشمت حالیت شد؟ من میرم بخوابم با رفقات خوش باشی!
=رفقا؟
_سلام من جئون جانکوک هستم زندانی مافیای سبزم ما همه زندانیشیم راستی کارت توی عمارت چیه؟
=هیچی... جز بدبختی
_بیا الاناس جنی برسه همکار رزیه و خیلی سخت گیره باید یه کاری کنی وگرنه انقد با شلاق میزندتت که جون بدی
=خب چیکار کنم؟
_تو آشپزخونه کمکم کن غذامو بپزم
=باش
(جنی)
در خونه رو باز کردم بوی غذا می اومد ولی چند تا غذا بود جئون فقط یه غذا درست میکرد که با لحظه ی عجیبی مواجه شدم
یه پسر مو زردو داشت ثانیه ای غذا میپخت عنواع غذا
•هی اسمت چیه؟ خسته نمیشی؟
=من جیمینم و نخیر اصلا خسته نمیشم محاله
•باش ولی فامیلت چیه؟
=پارک پارک جیمینم خوشبختم خانم؟
•کیم جنی ولی بهم بگو ارباب خب؟
=چشم ارباب
رفتم خیلی آشنا میزد تعجب کرده بودم خیلی ولی رفتم پیش رزی
(نایون)
داشتم جارو میکردم که چشمم به پسر جدید قشنگه افتاد خیلی خوشتیب بود رفتم سمتش
"سلام من نایونم و تو؟
=من پارک جیمینم خوشبختم
"منم همینطور توهم زندانی رزی ای؟
=اره
"فردا قراره یه تعطیلی کوچیک برای ما زندانیا باشه ولی یه نفر میمونه همه کارارو کنه
=اوه...
"بگذریم من برم به کارم برسم
رفتم پیش جارو شروع به جارو کردن کردم مومو دوباره خوابیده بود اون کمکم میکرد جارو کنم
"مومووووو پاشوووووو
پایان پارت یک
پارت: یک
(رزی)
داشتم برمیگشتم عمارت با زندانی جدیدم اسمش پارک جیمینه ۲۱ سالشه
=اهای رزی مافیای سبز قاتل هرکی که هستی ولم کن به خدا به کسی لوت نمیدم
+خفه شو! فک کردی به این راحتیاس؟ برو تو عمارت از این عمارت بری بیرون میکشمت حالیت شد؟ من میرم بخوابم با رفقات خوش باشی!
=رفقا؟
_سلام من جئون جانکوک هستم زندانی مافیای سبزم ما همه زندانیشیم راستی کارت توی عمارت چیه؟
=هیچی... جز بدبختی
_بیا الاناس جنی برسه همکار رزیه و خیلی سخت گیره باید یه کاری کنی وگرنه انقد با شلاق میزندتت که جون بدی
=خب چیکار کنم؟
_تو آشپزخونه کمکم کن غذامو بپزم
=باش
(جنی)
در خونه رو باز کردم بوی غذا می اومد ولی چند تا غذا بود جئون فقط یه غذا درست میکرد که با لحظه ی عجیبی مواجه شدم
یه پسر مو زردو داشت ثانیه ای غذا میپخت عنواع غذا
•هی اسمت چیه؟ خسته نمیشی؟
=من جیمینم و نخیر اصلا خسته نمیشم محاله
•باش ولی فامیلت چیه؟
=پارک پارک جیمینم خوشبختم خانم؟
•کیم جنی ولی بهم بگو ارباب خب؟
=چشم ارباب
رفتم خیلی آشنا میزد تعجب کرده بودم خیلی ولی رفتم پیش رزی
(نایون)
داشتم جارو میکردم که چشمم به پسر جدید قشنگه افتاد خیلی خوشتیب بود رفتم سمتش
"سلام من نایونم و تو؟
=من پارک جیمینم خوشبختم
"منم همینطور توهم زندانی رزی ای؟
=اره
"فردا قراره یه تعطیلی کوچیک برای ما زندانیا باشه ولی یه نفر میمونه همه کارارو کنه
=اوه...
"بگذریم من برم به کارم برسم
رفتم پیش جارو شروع به جارو کردن کردم مومو دوباره خوابیده بود اون کمکم میکرد جارو کنم
"مومووووو پاشوووووو
پایان پارت یک
۶.۱k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.