در گشودم ، در گشودم بی قرار
در گشودم ، در گشودم بی قرار
پرده های سرخ را بالا زدم .
عکس زیبایت نهادم روی میز
بوسه ب آن صورت زیبا زدم .
مریمی روی بخاری بود و من
دسته ای دیگر نهادم پیش آن .
زانکه می دانستم ای مریم سرشت
شاخ مریم را به جان خواهی به جان .
ساغر لبریز هم لب تشنه بود
تا بلغزد روی مرجان لبت
تا تهی گردد درون کام تو
شورت افزون سازد و تاب وتبت .
شعر « شبها» روی لب پرپر زنان
بی قرار پرده ی گوش تو بود
شعر « شبها » قصه ای از قصه هاست
زانکه راز درد ما را می سرود
بوی آغوشت شناور در فضا
مژده می دادم که می آیی به ناز
پرده های سرخ را بالا زدم .
عکس زیبایت نهادم روی میز
بوسه ب آن صورت زیبا زدم .
مریمی روی بخاری بود و من
دسته ای دیگر نهادم پیش آن .
زانکه می دانستم ای مریم سرشت
شاخ مریم را به جان خواهی به جان .
ساغر لبریز هم لب تشنه بود
تا بلغزد روی مرجان لبت
تا تهی گردد درون کام تو
شورت افزون سازد و تاب وتبت .
شعر « شبها» روی لب پرپر زنان
بی قرار پرده ی گوش تو بود
شعر « شبها » قصه ای از قصه هاست
زانکه راز درد ما را می سرود
بوی آغوشت شناور در فضا
مژده می دادم که می آیی به ناز
۶.۳k
۲۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.