گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را

گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را
یا نه ، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
گفتم ای عشق چه بر روز تو آمد امروز
که به تشویش سپردی شب عاشق ها را
چه شد آن زمزمه ی هر شبه ی ما ای دوست
چه شد آن صحبت هر روزه ی یاران یارا
چشمه ها خشک شد از بس نگرفتی اشکی
همتی تا که رهایی بدهی دریا را

حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق
کاش خورشید تو آغاز کند فردا را ..

محمدعلی بهمنی
دیدگاه ها (۱۳)

ب ساعت صفرتنہایےوقت غروب نیزاضافہ شده ...اصن ےوضےجااانااا......

ساعت ب وقت همان صفرh:hشکوفہ تنہائیےـست جانااا.......ذکرامشب:...

سلام وعرض ارادت بهترازبهترین هااایم...￿صبحتااان بےنظیرترین.....

#ڄشم-ها-بیشتر-از-پنجره-ها-میفهمند...درد یک پنجره را پنجره ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط