پیش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو

پیش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو

خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست
بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست

راستش زبونم بند اومد بختک رو واژه سایه کرد
رفت و خلا منو گرفت من موندم و سکوت درد

هرچی تو فکرم بود، نبود خالی شدم از کلمه
خواستم که راحتم کنه خسته شدم یه عالمه

شاید یه لحظه ای دیگه فرصت عاشقی بشه
دوباره یک شانس دیگه شانس شقایقی باشه
#شایدیه‌جایه‌فرصتی‌لحظه‌مجالمون‌بده
خواننده: #رضاصادقی
دیدگاه ها (۱)

یه وقتایی آدم یه جملاتی از بعضیا میبینه،احساس می‌کنه داره به...

لعنت به این توهّم مالکیت ڪه عمر خیلی از ماهارو به باد فنا دا...

مهم نیست فرقی نداره اصلاً خودم اینطوری ازش خواستم قرار نیست ...

شک نکن که هر جا باشد نیز همین است شرمسار می شودو این دقیقاً ...

رمان فیک پارت 2که یهو یکی دستمو گرفتنگاه کردیم دیدم امیر بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط