پارت¹⁰

پارت¹⁰

ناشناس: کای سرشو نزدیک‌ سو‌هو کرد تا ببو‌ستش سو‌هو هلش داد

سو‌هو: معلومه داری چیکار میکنی؟
یادت رفت یه شیطو‌نم

کای: مهم نیس

ناشناس: دوباره سرشو دوباره نزدیک کرد تا ببو‌ستش سو‌هو نذاشت

کای:سو‌هو دست بردار پلیزززز

سو‌هو: تو دست بردار

ناشناس: کای سو‌هو رو بغل کرد برد اتاق خودش انداخت رو تخت

سو‌هو : آییی~~ آرومم با‌شششش خو‌و

کای: نمیخوام

ناشناس: کای سر سو‌هو رو بزور میگیره میبو‌ستشش عر

نویسنده به دلیل ذوق قش کرد

کای (نه دیه کار به اونجا نرسه خوبه)

سفت سو‌هو رو میگیره و میبو‌‌‌‌ستش

( یکم ضایع نشد نه آخه همه ی بی الا اینجورین)

سو‌هو : نکنننن

کای: میخوای...

سو‌هو: آره

کای: پس باشه

ناشناس : کای دکمه لباس شو در میاره

سو‌هو : نه منظورم این نبود فک کردم میخوای بکشی منو

کای: فکر نکن

سو‌هو: ععععععععععععع~~~~~~~~~

کای: یواش همه بیدار میشن

سو‌هو: همینو میخوام عهههههههه~~~~


ناشناس:کای دستشو میزاره رو دهنش

کای: ساکت شوو

ناشناس: کای به باز کردن دکمه ادامه میده

پیر‌نشو در میاره ( دوست عزیز جنبه

نداری نخون الکی گزارش نده سخته

نوشتنش ) پتو رو سو‌هو میندازه میره

زیر(😈نه اون فکر رو نکن ) کای میخواد

دکمه سو‌هو رو باز کنه سو‌هو با لگد میزنه کای میوفته زمین

کای: معلومه چته

سو‌هو: تو معلومه چته

ناشناس:کای دوباره بلند میشه پتو رو میندازه رو سو‌هو بغلش میکنه

کای: چقد راحت تو بغل جای میشیی واییی کیوتتتت

سو‌هو:آی لهم کردی

ناشناس :کای سفت تر بغلش میکنه

سو‌هو از شدت گرما خوابش میبره ( خب الان میگی چه ربطی داشت خودت امتحان کن میفهمی)

کای: الووو‌

سو‌هو: همم

کای: خوابیدی؟

ناشناس: صدای نفس سو‌هو میومد

کای: حتی صدا نفسش هم کیوتهه