نشستم رو صندلی به آرایشگر گفتم خانوم کوتاهه کوتاه

نشَستم رو صَندلی به آرایشگَر گُفتم خانوم کوتاهه ‌کوتاه ..
گُفت خانوم موهات حِیفه ،
پوستِت سِفیده موهای قهوه‌ ایت میریزه رو شونَت خیلی بِهت میاد ..
زُل زدَم تو چِشماش گُفتم میخوام دیگه نبَندمش .. کوتاه ..
هر یه قیچی که میزَد و موهام میریخت رو زمین مثلِ یه کشیده بود رو صورَتم ..
فَدای سرت ..
یادته میگُفتی :
"پسرا دخترای مو بُلندُ بیشتر دوس دارن..."
ابروهاتُ مینداختی بالا با یه اخمِ قَشنگ میگُفتی :
" بُلند و لَخت .. "
لَختُ میکِشیدی و به موهام اشاره میکَردی ..
اینکه نیستی و دیگه اون اخمِ قشنگُ نِمیبینم ،
فدای سَرت ..
بعدِ تو دلم نمیخواد هیچ کَسی منُ دوست داشته باشه ..
بگذریم....
راستی مُدل موی جدیدم بهِم میاد ؟!
شُدم هَمونی که هیچ وقت دوست نداشتی ..
اینم فَدای سَرت...🙃💔
دیدگاه ها (۱)

تعارف که نداریم جانم جنس دختر دورو و دوشخصیتی ترین موجودِ رو...

بهت میگم میدونی قشنگ‌‌ترین عکسی که ازت دیدم، کدومه؟ میگی کدو...

میخواهم رویِ شانه هایت یک خانه درست کنم یک خانه یِ کوچک یک ج...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۷

زور و عشق پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط