عشق (پارت ۳۳)

یونا: اوه اوه
سری از عکس میام بیرون
یونا: من نباید بدونم چه بافتی و چه رنگی باید استفاده کنم تو نقاشیم؟ چرا عصبی میشی؟ *خنده*
ته: اگه من برم عکس یه دختر با بیک*ینی نگاه کنم خوشحال میشی؟
یونا: هووووو نه بابا بیا برو لخ*تشونو نگا کن
ته: باشه
گوشیشو برمیداره
یونا: * تعجب عصبی *
گوشیو میزاره زمین
ته: بیا ببین عصبی شدی
چش غره میرم و میرم سراغ بررسی بقیه سفارشا که زیادن
ته سرشو میزاره رو پام، موهاشو نوازش میکنم
یونا: جوجوی کیوتممم
ته: بجای یونتان سر منو ناز کن اگه الان اینجا بود همیشه بغلت میموند*ناراحت*
یونا: الهی فدات شم، غصه نخورررررر گریم میگیرها *بغض*
لپشو میبوسم
میخنده تا بغض نکنم
ته: مثل یونتان ترکم نکنی باشه؟
یونا: چشممم
خندش فایده نداش قطره اشکم میفته رو گونش
بلند میشه و رد اشکمو میبوسه
ته: گریه نکن عشقم
یونا: ببین من اشکم دم مشکمه منو احساسی نکن * خنده *
ته: *خنده*
یونا: حالا بخواب سر جات * دستور کیوت *
ته: چشم بانوی من
یونا: آفلین
دوباره میخوابه رو پام و دوباره موهاشو نوازش میکنم
یونا: عکسایی که ازت کشیدم و دیدی؟
ته: نه مگه ازم عکس کشیدی؟

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۴)

عشق (پارت ۳۴)

عشق (پارت ۳۵)

عشق (پارت ۳۲)

عشق (پارت ۳۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط